کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سر فروکرد از فلک آن ماه روی سیمتن

    آستین را می فشاند در اشارت سوی من

    همچو چشم کشتگان چشمان من حیران او

    وز شراب عشق او این جان من بی‌خویشتن

    زیر جعد زلف مشکش صد قیامت را مقام

    در صفای صحن رویش آفت هر مرد و زن

    مرغ جان اندر قفس می کند پر و بال خویش

    تا قفس را بشکند اندر هوای آن شکن

    از فلک آمد همایی بر سر من سایه کرد

    من فغان کردم که دور از پیش آن خوب ختن

    در سخن آمد همای و گفت بی‌روزی کسی

    کز سعادت می گریزی ای شقی ممتحن

    گفتمش آخر حجابی در میان ما و دوست

    من جمال دوست خواهم کو است مر جان را سکن

    آن همای از بس تعجب سوی آن مه بنگرید

    از من او دیوانه تر شد در جمالش مفتتن

    میر مست و خواجه مست و روح مست و جسم مست

    از خداوند شمس دین آن شاه تبریز و زمن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha