مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۹۳۸: نازنینی را رها کن با شهان نازنین
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نازنینی را رها کن با شهان نازنین ناز گازر برنتابد آفتاب راستین سایه خویشی فنا شو در شعاع آفتاب چند بینی سایه خود نور او را هم ببین درفکنده ای خویش غلطی بی خبر همچون ستور آدمی شو در ریاحین غلط و اندر یاسمین از خیال خویش ترسد هر کی در ظلمت بود زان که در ظلمت نماید نقش های سهمگین از ستاره روز باشد ایمنی کاروان زانک با خورشید آمد هم قران و هم قرین مرغ شب چون روز بیند گوید این ظلمت ز چیست زانک او گشته ست با شب آشنا و همنشین شاد آن مرغی که مهر شب در او محکم نگشت سوی تبریز آید او اندر هوای شمس دین مولانا بلخی