کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقی ز پی عشق روان است روانم

    لیکن ز ملولی تو کند است زبانم

    می پرم چون تیر سوی عشرت و نوشت

    ای دوست بمشکن به جفاهات کمانم

    چون خیمه به یک پای به پیش تو بپایم

    در خرگهت ای دوست درآر و بنشانم

    هین آن لب ساغر بنه اندر لب خشکم

    وانگه بشنو سحر محقق ز دهانم

    بشنو خبر بابل و افسانه وایل

    زیرا ز ره فکرت سیاح جهانم

    معذور همی‌دار اگر شور ز حد شد

    چون می ندهد عشق یکی لحظه امانم

    آن دم که ملولی ز ملولیت ملولم

    چون دست بشویی ز من انگشت گزانم

    آن شب که دهی نور چو مه تا به سحرگاه

    من در پی ماه تو چو سیاره دوانم

    وان روز که سر برزنی از شرق چو خورشید

    ماننده خورشید سراسر همه جانم

    وان روز که چون جان شوی از چشم نهانی

    من همچو دل مرغ ز اندیشه طپانم

    در روزن من نور تو روزی که بتابد

    در خانه چو ذره به طرب رقص کنانم

    این ناطقه خاموش و چو اندیشه نهان رو

    تا بازنیابد سبب اندیش نشانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha