کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بگشای چشم خود که از آن چشم روشنیم

    حاشا که چشم خویش از آن روی برکنیم

    پروانه‌ای تو بهر تو بفروز سینه را

    تا خویش را ز عشق بر آن سینه برزنیم

    بفزای خوف عشق نخواهیم ایمنی

    زیرا ز خوف عشق تو ما سخت ایمنیم

    پروانه را ز شمع تو هر روز مژده‌ای است

    یعنی که مات شو که همی‌مات ضامنیم

    شادیم آن زمان که تو دعوی کنی که من

    بی‌من شویم از خود و ز عشق صد منیم

    تا باغ گلستان جمال تو دیده‌ایم

    چون سرو سربلند و زبانور چو سوسنیم

    بر گلشن زمانه برو آتشی بزن

    زیرا ز عشق روی تو زان سوی گلشنیم

    ای آنک سست دل شده‌ای در طریق عشق

    در ما گریز زود که ما برج آهنیم

    از ذوق آتش شه تبریز شمس دین

    داریم آب رو و همه محض روغنیم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha