کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    عشق تو آورد قدح پر ز بلای دل من

    گفتم می می نخورم گفت برای دل من

    داد می معرفتش با تو بگویم صفتش

    تلخ و گوارنده و خوش همچو وفای دل من

    از طرفی روح امین آمد و ما مست چنین

    پیش دویدم که ببین کار و کیای دل من

    گفت که ای سر خدا روی به هر کس منما

    شکر خدا کرد و ثنا بهر لقای دل من

    گفتم خود آن نشود عشق تو پنهان نشود

    چیست که آن پرده شود پیش صفای دل من

    عشق چو خون خواره شود رستم بیچاره شود

    کوه احد پاره شود آه چه جای دل من

    شاد دمی کان شه من آید در خرگه من

    باز گشاید به کرم بند قبای دل من

    گوید که افسرده شدی بی‌من و پژمرده شدی

    پیشتر آ تا بزند بر تو هوای دل من

    گویم کان لطف تو کو بنده خود را تو بجو

    کیست که داند جز تو بند و گشای دل من

    گوید نی تازه شوی بی‌حد و اندازه شوی

    تازه‌تر از نرگس و گل پیش صبای دل من

    گویم ای داده دوا لایق هر رنج و عنا

    نیست مرا جز تو دوا ای تو دوای دل من

    میوه هر شاخ و شجر هست گوای دل او

    روی چو زر اشک چو در هست گوای دل من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha