کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    راز تو فاش می کنم صبر نماند بیش از این

    بیش فلک نمی‌کشد درد مرا و نی زمین

    این دل من چه پرغم است وان دل تو چه فارغ است

    آن رخ تو چو خوب چین وین رخ من پر است چین

    تا که بسوزد این جهان چند بسوزد این دلم

    چند بود بتا چنان چند گهی بود چنین

    سر هزارساله را مستم و فاش می کنم

    خواه ببند دیده را خواه گشا و خوش ببین

    شور مرا چو دید مه آمد سوی من ز ره

    گفت مده ز من نشان یار توایم و همنشین

    خیره بماند جان من در رخ او دمی و گفت

    ای صنم خوش خوشین ای بت آب و آتشین

    ای رخ جان فزای او بهر خدا همان همان

    مطرب دلربای من بهر خدا همین همین

    عشق تو را چو مفرشم آب بزن بر آتشم

    ای مه غیب آن جهان در تبریز شمس دین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha