کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چه دانستم که این سودا مرا زین سان کند مجنون

    دلم را دوزخی سازد دو چشمم را کند جیحون

    چه دانستم که سیلابی مرا ناگاه برباید

    چو کشتی ام دراندازد میان قلزم پرخون

    زند موجی بر آن کشتی که تخته تخته بشکافد

    که هر تخته فروریزد ز گردش‌های گوناگون

    نهنگی هم برآرد سر خورد آن آب دریا را

    چنان دریای بی‌پایان شود بی‌آب چون هامون

    شکافد نیز آن هامون نهنگ بحرفرسا را

    کشد در قعر ناگاهان به دست قهر چون قارون

    چو این تبدیل‌ها آمد نه هامون ماند و نه دریا

    چه دانم من دگر چون شد که چون غرق است در بی‌چون

    چه دانم‌های بسیار است لیکن من نمی‌دانم

    که خوردم از دهان بندی در آن دریا کفی افیون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha