کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ندا آمد به جان از چرخ پروین

    که بالا رو چو دردی پست منشین

    کسی اندر سفر چندین نماند

    جدا از شهر و از یاران پیشین

    ندای ارجعی آخر شنیدی

    از آن سلطان و شاهنشاه شیرین

    در این ویرانه جغدانند ساکن

    چه مسکن ساختی ای باز مسکین

    چه آساید به هر پهلو که گردد

    کسی کز خار سازد او نهالین

    چه پیوندی کند صراف و قلاب

    چه نسبت زاغ را با باز و شاهین

    چه آرایی به گچ ویرانه‌ای را

    که بالا نقش دارد زیر سجین

    چرا جان را نیارایی به حکمت

    که ارزد هر دمش صد چین و ماچین

    نه آن حکمت که مایه گفت و گوی است

    از آن حکمت که گردد جان خدابین

    تو گوهر شو که خواهند و نخواهند

    نشانندت همه بر تاج زرین

    رها کن پس روی چون پای کژمژ

    الف می باش فرد و راست بنشین

    چو معنی اسب آمد حرف چون زین

    بگو تا کی کشی بی‌اسب این زین

    کلوخ انداز کن در عشق مردان

    تو هم مردی ولی مرد کلوخین

    عروسی کلوخی با کلوخی

    کلوخ آرد نثار و سنگ کابین

    به گورستان به زیر خشت بنگر

    که نشناسی تو سارانشان ز پایین

    خدایا دررسان جان را به جان‌ها

    بدان راهی که رفتند آل یاسین

    دعای ما و ایشان را درآمیز

    چنان کز ما دعای و از تو آمین

    عنایت آن چنان فرما که باشد

    ز ما احسان اندک وز تو تحسین

    ز شهوانی به عقلانی رسانمان

    بر اوج فوق بر زین لوح زیرین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha