کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو آمد روی مه رویم کی باشم من که باشم من

    چو زاید آفتاب جان کجا ماند شب آبستن

    چه باشد خار گریان رو که چون سور بهار آید

    نگیرد رنگ و بوی خوش نگیرد خوی خندیدن

    چه باشد سنگ بی‌قیمت چو خورشید اندر او تابد

    که از سنگی برون ناید نگردد گوهر روشن

    چه باشد شیر نوزاده ز یک گربه زبون باشد

    چو شیر شیر آشامد شود او شیر شیرافکن

    یکی قطره منی بودی منی انداز کردت حق

    چو سیمابی بدی وز حق شدستی شاه سیمین تن

    منی دیگری داری که آن بحر است و این قطره

    قراضه است این منی تو و آن من هست چون معدن

    منی حق شود پیدا منی ما فنا گردد

    بسوزد خرمن هستی چو ماه حق کند خرمن

    گرفتم دامن جان را که پوشیده‌ست تشریفی

    که آن را نی گریبان است و نی تیریز و نی دامن

    قبای اطلس معنی که برقش کفرسوز آمد

    گر این اطلس همی‌خواهی پلاس حرص را برکن

    اگر پوشیدم این اطلس سخن پوشیده گویم بس

    اگر خود صد زبان دارم نگویم حرف چون سوسن

    چنین خلعت بدش در سر که نامش کرد مدثر

    شعارش صورت نیر دثارش سیرت احسن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha