کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به خدایی که در ازل بوده‌ست

    حی و دانا و قادر و قیوم

    نور او شمع‌های عشق فروخت

    تا بشد صد هزار سر معلوم

    از یکی حکم او جهان پر شد

    عاشق و عشق و حاکم و محکوم

    در طلسمات شمس تبریزی

    گشت گنج عجایبش مکتوم

    که از آن دم که تو سفر کردی

    از حلاوت جدا شدیم چو موم

    همه شب همچو شمع می سوزیم

    ز آتشش جفت وز انگبین محروم

    در فراق جمال او ما را

    جسم ویران و جان در او چون بوم

    آن عنان را بدین طرف برتاب

    زفت کن پیل عیش را خرطوم

    بی‌حضورت سماع نیست حلال

    همچو شیطان طرب شده مرحوم

    یک غزل بی‌تو هیچ گفته نشد

    تا رسید آن مشرفه مفهوم

    بس به ذوق سماع نامه تو

    غزلی پنج شش بشد منظوم

    شام ما از تو صبح روشن باد

    ای به تو فخر شام و ارمن و روم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha