کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام

    که عزم صد سفرستم ز روم تا سوی شام

    نمی‌خورم به حلال و حرام من سوگند

    به جان عشق که بالاست از حلال و حرام

    به جان عشق که از جان جان لطیفتر است

    که عاشقان را عشق است هم شراب و طعام

    فتاده ولوله در شهر از ضمیر حسود

    که بازگشت فلان کس ز دوست دشمن کام

    نه عشق آتش و جان من است سامندر

    نه عشق کوره و نقد من است زر تمام

    نه عشق ساقی و مخمور اوست جان شب و روز

    نه آن شراب ازل را شده‌ست جسمم جام

    نهاده بر کف جامی بر من آمد عشق

    که ای هزار چو من عشق را غلام غلام

    هزار رمز به هم گفته جان من با عشق

    در آن رموز نگنجیده نظم حرف و کلام

    بیار باده خامی که خالی است وطن

    که عاشق زر پخته ز عشق باشد خام

    ورای وهم حریفی کنیم خوش با عشق

    نه عقل گنجد آن جا نه زحمت اجسام

    چو گم کنیم من و عشق خویشتن در می

    بیاید آن شه تبریز شمس دین که سلام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha