مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف م ، ن ، و
غزل شمارهٔ ۱۷۳۳: به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جان عشق که از بهر عشق دانه و دام که عزم صد سفرستم ز روم تا سوی شام نمی خورم به حلال و حرام من سوگند به جان عشق که بالاست از حلال و حرام به جان عشق که از جان جان لطیفتر است که عاشقان را عشق است هم شراب و طعام فتاده ولوله در شهر از ضمیر حسود که بازگشت فلان کس ز دوست دشمن کام نه عشق آتش و جان من است سامندر نه عشق کوره و نقد من است زر تمام نه عشق ساقی و مخمور اوست جان شب و روز نه آن شراب ازل را شده ست جسمم جام نهاده بر کف جامی بر من آمد عشق که ای هزار چو من عشق را غلام غلام هزار رمز به هم گفته جان من با عشق در آن رموز نگنجیده نظم حرف و کلام بیار باده خامی که خالی است وطن که عاشق زر پخته ز عشق باشد خام ورای وهم حریفی کنیم خوش با عشق نه عقل گنجد آن جا نه زحمت اجسام چو گم کنیم من و عشق خویشتن در می بیاید آن شه تبریز شمس دین که سلام مولانا بلخی