کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    این چه کژطبعی بود که صد هزاران غم خوریم

    جمع مستان را بخوان تا باده‌ها با هم خوریم

    باده‌ای کابرار را دادند اندر یشربون

    با جنید و بایزید و شبلی و ادهم خوریم

    ابر نبود ماه ما را تا جفای شب کشیم

    مرگ نبود عاشقان را تا غم ماتم خوریم

    نفس ماده کیست تا ما تیغ خود بر وی زنیم

    زخم بر رستم زنیم و زخم از رستم خوریم

    بود مردم خوار عالم خلق عالم را بخورد

    خالق آورده‌ست ما را تا که ما عالم خوریم

    این جهان افسونگرست و وعده فردا دهد

    ما از آن زیرکتریم ای خوش پسر که دم خوریم

    گر پری زادیم شب جمعیت پریان بود

    ور ز آدم زاده‌ایم آن باده با آدم خوریم

    گه از آن کف گوهر هستی و سرمستی بریم

    گه از آن دف نعره و فریاد زیر و بم خوریم

    ماهییم و ساقی ما نیست جز دریای عشق

    هیچ دریا کم شود زان رو که بیش و کم خوریم

    گه چو گردون از مه و خورشید اشکم پر کنیم

    گر چو خورشید آب‌ها را جمله بی‌اشکم خوریم

    شمس تبریزی تو سلطانی و ما بنده توییم

    لاجرم در دور تو باده به جام جم خوریم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha