کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گر جان منکرانت شد خصم جان مستم

    اندر جواب ایشان خوبی تو بسستم

    در دفع آن خیالش وز بهر گوشمالش

    بنمایمش جمالت از دور من برستم

    گوید که نیست جوهر وز منش نیست باور

    زان نیست ای برادر هستم چنانک هستم

    دوش از رخ نگاری دل مست گشت باری

    تا پیش شهریاری من ساغری شکستم

    من مست روی ماهم من شاد از آن گناهم

    من جرم دار شاهم نک بشکنید دستم

    بس رندم و قلاشم در دین عشق فاشم

    من ملک را چه باشم تا تحفه‌ای فرستم

    دل دزد و دزدزاده بر مخزن ایستاده

    شه مخزنش گشاده چون دست دزد بستم

    ای بی‌خبر ز شاهی گویی که بر چه راهی

    من می روم چو ماهی آن سو که برد شستم

    شمس الحق است رازم تبریز شد نیازم

    او قبله نمازم او نور آب دستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha