کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سفر کردم به هر شهری دویدم

    چو شهر عشق من شهری ندیدم

    ندانستم ز اول قدر آن شهر

    ز نادانی بسی غربت کشیدم

    رها کردم چنان شکرستانی

    چو حیوان هر گیاهی می چریدم

    پیاز و گندنا چون قوم موسی

    چرا بر من و سلوی برگزیدم

    به غیر عشق آواز دهل بود

    هر آوازی که در عالم شنیدم

    از آن بانگ دهل از عالم کل

    بدین دنیای فانی اوفتیدم

    میان جان‌ها جان مجرد

    چو دل بی‌پر و بی‌پا می پریدم

    از آن باده که لطف و خنده بخشد

    چو گل بی‌حلق و بی‌لب می چشیدم

    ندا آمد ز عشق ای جان سفر کن

    که من محنت سرایی آفریدم

    بسی گفتم که من آن جا نخواهم

    بسی نالیدم و جامه دریدم

    چنانک اکنون ز رفتن می گریزم

    از آن جا آمدن هم می رمیدم

    بگفت ای جان برو هر جا که باشی

    که من نزدیک چون حبل الوریدم

    فسون کرد و مرا بس عشوه‌ها داد

    فسون و عشوه او را خریدم

    فسون او جهان را برجهاند

    کی باشم من که من خود ناپدیدم

    ز راهم برد وان گاهم به ره کرد

    گر از ره می نرفتم می رهیدم

    بگویم چون رسی آن جا ولیکن

    قلم بشکست چون این جا رسیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha