به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
بشکن قدح باده که امروز چنانیم
کز توبه شکستن سر توبه شکنانیم
گر باده فنا گشت فنا باده ما بس
ما نیک بدانیم گر این رنگ ندانیم
باده ز فنا دارد آن چیز که دارد
گر باده بمانیم از آن چیز نمانیم
از چیزی خود بگذر ای چیز به ناچیز
کاین چیز نه پردهست نه ما پرده درانیم
با غمزه سرمست تو میریم و اسیریم
با عشق جوان بخت تو پیریم و جوانیم
گفتی چه دهی پند و زین پند چه سود است
کان نقش که نقاش ازل کرد همانیم
این پند من از نقش ازل هیچ جدا نیست
زین نقش بدان نقش ازل فرق ندانیم
گفتی که جدا ماندهای از بر معشوق
ما در بر معشوق ز انده در امانیم
معشوق درختی است که ما از بر اوییم
از ما بر او دور شود هیچ نمانیم
چون هیچ نمانیم ز غم هیچ نپیچیم
چون هیچ نمانیم هم اینیم و هم آنیم
شادی شود آن غم که خوریمش چو شکر خوش
ای غم بر ما آی که اکسیر غمانیم
چون برگ خورد پیله شود برگ بریشم
ما پیله عشقیم که بیبرگ جهانیم
ماییم در آن وقت که ما هیچ نمانیم
آن وقت که پا نیست شود پای دوانیم
بستیم دهان خود و باقی غزل را
آن وقت بگوییم که ما بسته دهانیم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.