به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیاتشمارهٔ ۲۹: ماه من گر عیان کند خود را

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ماه من گر عیان کند خود را

قبله عاشقان کند خود را

او فرشته ست جای آن دارد

کز نظرها نهان کند خود را

جرعه نوش لبش به آب حیات

زنده جاودان کند خود را

تیر اگر سرو قامتش بیند

پی خدمت کمان کند خود را

گر دهد دست شیر گردون را

سگ آن آستان کند خود را

چون کند سرمگی غبار رهش

چشم من سرمه دان کند خود را

گر تواند به وصف او جامی

پای تا سر زبان کند خود را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۲۸: ای فکنده عزت حسنت به صد خواری مرا 2شمارهٔ ۲۹: ماه من گر عیان کند خود را 3شمارهٔ ۳۰: تا دیده ام چو گل به ته پیرهن تو را 4شمارهٔ ۳۱: سبکدستی کن ای ساقی بده رطل گران ما ...5شمارهٔ ۳۲: نشست اشک روان زنگ محنت از شب ما 6شمارهٔ ۳۳: بیاکه تا ز تو ای مه تهیست منزل ما 7شمارهٔ ۳۴: ای خاک ته کفش تو کحل بصر ما 8شمارهٔ ۳۵: ما مرید راه عشقیم و جوانان پیر ما 9شمارهٔ ۳۶: کشته خنجر عشق است دل زنده ما 10شمارهٔ ۳۷: ای پریرخ مرو از خانه ما 11شمارهٔ ۳۸: سرود مجلس درد است آه و ناله ما 12شمارهٔ ۳۹: نهال قد تو آمد عصای پیری ما 13شمارهٔ ۴۰: نکرده قید غزالی گره گشایی ما 14شمارهٔ ۴۱: غم نیست کافتد از تن فرسوده سر جدا 15شمارهٔ ۴۲: کجاست منزلت ای گنج دیریاب کجا 16شمارهٔ ۴۳: خوش آن منزل که ماهی باشد آنجا 17شمارهٔ ۴۴: مرا هر لحظه زخمی بر دل از پیکان او ...18شمارهٔ ۴۵: ز چیست تفرقه مولوی ز جمع کتب 19شمارهٔ ۴۶: بود پاک از رنگها بی شیشه نور آفتاب 20شمارهٔ ۴۷: بده به رسم صبوح ای حریف جام شراب 21شمارهٔ ۴۸: ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب 22شمارهٔ ۴۹: فی ایمن الزمان اتی احسن الکتاب 23شمارهٔ ۵۰: گرم رسد ز زنخدان تو هزار آسیب 24شمارهٔ ۵۱: عن وصفک ضاقت العبارات 25شمارهٔ ۵۲: ای دو گیسوت شب قدر و برات 26شمارهٔ ۵۳: ساقیا چند ذکر موت و حیات 27شمارهٔ ۵۴: زهی عشق تو را بر کفرو دین پشت 28شمارهٔ ۵۵: یا انیس القلوب فی الخلوات 29شمارهٔ ۵۶: ما رند و عاشقیم و نظرباز و می پرست 30شمارهٔ ۵۷: گنج جمالی و کاینات خرابت 31شمارهٔ ۵۸: پیش ازان دم که قلم نقش کند حرف نخس ...32شمارهٔ ۵۹: گدای کوی خرابات پل برهنه چراست 33شمارهٔ ۶۰: گفتم به قامتت ز کجی خوشتر است راست 34شمارهٔ ۶۱: بی جمالت صوت مطرب مایه درد و غم اس ...35شمارهٔ ۶۲: چشم منی بر همه کس روشن است 36شمارهٔ ۶۳: رخت روز طرب را بامداد است 37شمارهٔ ۶۴: بیا که دل ز غمت خون و دیده پر خون ...38شمارهٔ ۶۵: گوهر عشق تو را دل صدف است 39شمارهٔ ۶۶: آنچه در عشق توأم دمبدم است 40شمارهٔ ۶۷: دلم رابا کس آرامی نمانده ست 41شمارهٔ ۶۸: خانه دل خراب کرده توست 42شمارهٔ ۶۹: لاله بین در بیستون چون غرق خون افت ...43شمارهٔ ۷۰: مشکین خطی که روز رخش را شب آمده ست 44شمارهٔ ۷۱: طره عنوان جمال تو چو جیم افتاده ست 45شمارهٔ ۷۲: جانم از عشق تو در ورطه بیم افتاده ...46شمارهٔ ۷۳: ساقی بیا که قصر بقا در تزلزل است 47شمارهٔ ۷۴: این همه خونخواریم زان نرگس خونخوار ...48شمارهٔ ۷۵: بی تو شبم را اثر روز نیست 49شمارهٔ ۷۶: زبان در دهان ترجمان دل است 50شمارهٔ ۷۷: دل خطت را رقم صنع الهی دانست 51شمارهٔ ۷۸: ساقی ما که دی به کف می داشت 52شمارهٔ ۷۹: طوبی که به سدره سربلند است 53شمارهٔ ۸۰: پشتم از بار بلا خم شده است 54شمارهٔ ۸۱: دولتم نیست که باشم به سخن دمسازت 55شمارهٔ ۸۲: بر لبم آهی نمی آید که دودآمیز نیست 56شمارهٔ ۸۳: به کوی عزلتم ویرانه ای هست 57شمارهٔ ۸۴: غنچه همچون دهان تنگ تو نیست 58شمارهٔ ۸۵: از تو بر دلها کمینها نیک نیست 59شمارهٔ ۸۶: ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل ...60شمارهٔ ۸۷: زآهم آتش به خانه افتاده ست 61شمارهٔ ۸۸: تو را ز دوست بگویم حکایت بی پوست 62شمارهٔ ۸۹: زهی به نسخ گل آورده خط بناگوشت 63شمارهٔ ۹۰: مقام عارف عالی مقام بی وطنیست 64شمارهٔ ۹۱: بستان ز شکوفه پر از انوار تجلی ست 65شمارهٔ ۹۲: تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت 66شمارهٔ ۹۳: پا نه به طرف باغ که گل زیر دست توس ...67شمارهٔ ۹۴: جانم ز غمت به لب رسیده ست 68شمارهٔ ۹۵: زمی تلخ سبویی که به دست آمده است 69شمارهٔ ۹۶: چندم از خویش جدا خواهی داشت 70شمارهٔ ۹۷: به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیس ...71شمارهٔ ۹۸: در دلم زآتش تو داغ بس است 72شمارهٔ ۹۹: نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست 73شمارهٔ ۱۰۰: نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت 74شمارهٔ ۱۰۱: یار بر دیده راه کرد و گذشت 75شمارهٔ ۱۰۲: آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای ا ...76شمارهٔ ۱۰۳: با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ...77شمارهٔ ۱۰۴: به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نی ...78شمارهٔ ۱۰۵: یار اگر شبرو و عیار بود باکی نیست 79شمارهٔ ۱۰۶: چون کمر بسته مه من به سفر بیرون ر ...80شمارهٔ ۱۰۷: آن ترکمان پسر که دل ما نشان اوست 81شمارهٔ ۱۰۸: مردم چشمم ز تو خالی بس است 82شمارهٔ ۱۰۹: ای سنبل مشکین زده سر از گل رویت 83شمارهٔ ۱۱۰: نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت 84شمارهٔ ۱۱۱: سبزه نو که ز گلزار رخت سرزده است 85شمارهٔ ۱۱۲: چون تو ماهی در همه آفاق نیست 86شمارهٔ ۱۱۳: هیچ کس نیست که حیران شده روی تو ن ...87شمارهٔ ۱۱۴: بلبل چو مطربان به غزلخوانی آمده س ...88شمارهٔ ۱۱۵: رنگ رخت ز تاب تب ای سیمبر شکست 89شمارهٔ ۱۱۶: سرو گل اندام من طرف کله برشکست 90شمارهٔ ۱۱۷: وقت گل شد بزم عشرت بر لب جو خوشتر ...91شمارهٔ ۱۱۸: دودم از سینه که گرد آمده بالای سر ...92شمارهٔ ۱۱۹: به باغم بی رخت تسکین محال است 93شمارهٔ ۱۲۰: یا از زبان دوست شنو داستان دوست 94شمارهٔ ۱۲۱: شنیده ام که به گل بلبل سحرخوان گف ...95شمارهٔ ۱۲۲: ساقیا می ده که صحرا سبز و بستان خ ...96شمارهٔ ۱۲۳: برفت یار و مرا در فراق خویش گذاشت 97شمارهٔ ۱۲۴: ترک شیرین شمایلی که مراست 98شمارهٔ ۱۲۵: هنوز یک گل تو از هزار نشکفته ست 99شمارهٔ ۱۲۶: به عشق آن پیر عالمگیر گشته ست 100شمارهٔ ۱۲۷: چیست آن زلف سیه پیش رخت کافروخته ...101شمارهٔ ۱۲۸: جلوه حسن تو کجاست که نیست 102شمارهٔ ۱۲۹: دلنواز ز من خسته جگر بازمایست 103شمارهٔ ۱۳۰: یار دروغ وعده بیباک من کجاست 104شمارهٔ ۱۳۱: آنکه گل را غیرت از لطف تن او خاست ...105شمارهٔ ۱۳۲: جمال عشق قدیم است و مابقی محدث 106شمارهٔ ۱۳۳: مرا نیست بر خوردن باده باعث 107شمارهٔ ۱۳۴: می کند عشق تو تاراج دل و دین الغی ...108شمارهٔ ۱۳۵: یار اگر در بست بر رویت چه باشی در ...109شمارهٔ ۱۳۶: چنین که سالک ما می نهد قدم کج مج 110شمارهٔ ۱۳۷: به مهر و ماه فلک کودکیست بازی سنج 111شمارهٔ ۱۳۸: ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ 112شمارهٔ ۱۳۹: قد بدا نور فالق الاصباح 113شمارهٔ ۱۴۰: هر لحظه نمایی به لباس دگرم رخ 114شمارهٔ ۱۴۱: برآ به پای خرد گرد آن برآمده کاخ 115شمارهٔ ۱۴۲: می رسد از دولت عشقم مدد 116شمارهٔ ۱۴۳: خوش آن که شد به دلی از مضیق حرص آ ...117شمارهٔ ۱۴۴: زاده عشقی هم ازو خواه زاد 118شمارهٔ ۱۴۵: نام خود را عاشق صادق کنم سویت سوا ...119شمارهٔ ۱۴۶: آنان که دست رد به رخ ما نهاده اند 120شمارهٔ ۱۴۷: آنان که در فسون محبت فسانه اند 121شمارهٔ ۱۴۸: لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد 122شمارهٔ ۱۴۹: جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد 123شمارهٔ ۱۵۰: هر کس که سود چهره به راه تو سود ک ...124شمارهٔ ۱۵۱: دوش در حلقه زلف تو دلم جا می کرد 125شمارهٔ ۱۵۲: چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد 126شمارهٔ ۱۵۳: حسن تو راه امید و بیم زد 127شمارهٔ ۱۵۴: به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید 128شمارهٔ ۱۵۵: کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من ب ...129شمارهٔ ۱۵۶: ساقی بیار می که گل از غنچه رو نمو ...130شمارهٔ ۱۵۷: ترانه های تحیت سرودهای درود 131شمارهٔ ۱۵۸: هر که از میکده عشق تو بویی شنود 132شمارهٔ ۱۵۹: خوش آن مقام که در وی دلی فرود آید 133شمارهٔ ۱۶۰: پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد 134شمارهٔ ۱۶۱: چه سود آن تیشه کش بر سنگ دست کوهک ...135شمارهٔ ۱۶۲: ز شوقت زنم دم زبانم بسوزد 136شمارهٔ ۱۶۳: صبا چو حلقه آن زلف تابدار گشاد 137شمارهٔ ۱۶۴: یار هر دم سر بازار دگر می طلبد 138شمارهٔ ۱۶۵: به ناز می رود آن شوخ و باز می نگر ...139شمارهٔ ۱۶۶: کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد 140شمارهٔ ۱۶۷: هیچ شب تیر غمت بر دل شیدا نرسد 141شمارهٔ ۱۶۸: محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد 142شمارهٔ ۱۶۹: به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد 143شمارهٔ ۱۷۰: صوفی ز خانقه به خرابات می رود 144شمارهٔ ۱۷۱: با یار کوچ کرده ز دل ناله می رود 145شمارهٔ ۱۷۲: ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افت ...146شمارهٔ ۱۷۳: گر چه صد جان در ره جانان زیان خوا ...147شمارهٔ ۱۷۴: گه عشق به ذات می نماید 148شمارهٔ ۱۷۵: عارف که سخن به راه گوید 149شمارهٔ ۱۷۶: به آن بالا و رخ بر هر زمین کان نا ...150شمارهٔ ۱۷۷: نه همین وقت مرا عشق مشوش دارد 151شمارهٔ ۱۷۸: نسیم باده به جان مژده حیات دهد 152شمارهٔ ۱۷۹: هر که بینم که پس زانوی غم آه کشد 153شمارهٔ ۱۸۰: دمبدم خونم ز دیده بر گریبان می چک ...154شمارهٔ ۱۸۱: به هر خانه کان نازنین می نماید 155شمارهٔ ۱۸۲: ازان با کوه غم فرهاد دست اندر کمر ...156شمارهٔ ۱۸۳: دل نه خرم، سبزه و گل در نظر خرم چ ...157شمارهٔ ۱۸۴: اگر از عشق همراهی نباشد 158شمارهٔ ۱۸۵: می شوم زنده ز سرکان نازنینم می کش ...159شمارهٔ ۱۸۶: خط مشکین کز رخ آن نازنین سر برزند 160شمارهٔ ۱۸۷: دل من راه دینداران ره میخانه می د ...161شمارهٔ ۱۸۸: بی تو جان زندگی نمی خواهد 162شمارهٔ ۱۸۹: بوی آن آشنا که می آرد 163شمارهٔ ۱۹۰: هر مست که می به دست گیرد 164شمارهٔ ۱۹۱: دور ازان لب اشک من سرخ است و چشم ...165شمارهٔ ۱۹۲: تا صبا طره شبرنگ تو را برهم زد 166شمارهٔ ۱۹۳: به بزم وصل ما و من نگنجد 167شمارهٔ ۱۹۴: ساقی ما دوش باما در سر انصاف بود 168شمارهٔ ۱۹۵: یار رفت و خیربادی هم نکرد 169شمارهٔ ۱۹۶: شد دلم دیوانه وقت آمد که تدبیرش ک ...170شمارهٔ ۱۹۷: چنین که حسن تو عرض جمال غیب کند 171شمارهٔ ۱۹۸: دمبدم دیده که خون می ریزد 172شمارهٔ ۱۹۹: ز سدره طوبی اگر آمدن سوی تو تواند 173شمارهٔ ۲۰۰: یارم به خانه ای که شب تار دررود 174شمارهٔ ۲۰۱: اندیشه جمال تو حیرانی آورد 175شمارهٔ ۲۰۲: زلف تو ماه را به سیه پوشی آورد 176شمارهٔ ۲۰۳: نه در کوه این صدا از تیشه فرهاد م ...177شمارهٔ ۲۰۴: آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تاز ...178شمارهٔ ۲۰۵: خطت کز طرف نسرین سربرآورد 179شمارهٔ ۲۰۶: هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد 180شمارهٔ ۲۰۷: دل با غمت آشناییم داد 181شمارهٔ ۲۰۸: یار ما عزم سفر کرد خدا یارش باد 182شمارهٔ ۲۰۹: باز ازین راه صدای جرسی می آید 183شمارهٔ ۲۱۰: نی رخ آن مه چنینم بی دل و دین می ...184شمارهٔ ۲۱۱: آمد ازملک عشق لشکر درد 185شمارهٔ ۲۱۲: سبزه از طرف چمن می خیزد 186شمارهٔ ۲۱۳: تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند 187شمارهٔ ۲۱۴: آن سهی سرو چو گلگشت لب جو می کرد 188شمارهٔ ۲۱۵: نام لبت چون به زبان می آید 189شمارهٔ ۲۱۶: ناله دردناک می آید 190شمارهٔ ۲۱۷: وقت گل خوش آن که جا بر طرف گلشن م ...191شمارهٔ ۲۱۸: شهید داغ تو فردا ز گل چو لاله برآ ...192شمارهٔ ۲۱۹: شب کجا رفتی که دور از روی تو خواب ...193شمارهٔ ۲۲۰: چه جور ماند که برما مه صیام نکرد 194شمارهٔ ۲۲۱: ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سو ...195شمارهٔ ۲۲۲: گر چه اندازد به شاخ سدره امیدم کم ...196شمارهٔ ۲۲۳: گهی که بر سر زلفت شمال می گذرد 197شمارهٔ ۲۲۴: گر چه از دل دیده رخت خود به موج خ ...198شمارهٔ ۲۲۵: سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ما ...199شمارهٔ ۲۲۶: ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه ش ...200شمارهٔ ۲۲۷: پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد 201شمارهٔ ۲۲۸: اگر نه ساغر لعلت به کام خواهد شد 202شمارهٔ ۲۲۹: صبا همدم بوی جانان رسید 203شمارهٔ ۲۳۰: ز شوقت سوختم هرکس به کویت خانه ای ...204شمارهٔ ۲۳۱: سوار من که غبار رهش به ماه رسید 205شمارهٔ ۲۳۲: زآتش تب مه رخسار تو در تاب مباد 206شمارهٔ ۲۳۳: دلم بی جمال تو نوری ندارد 207شمارهٔ ۲۳۴: کیم پیکان تو از دل برآید 208شمارهٔ ۲۳۵: به من دارد دلت جنگی که دارد 209شمارهٔ ۲۳۶: باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز ...210شمارهٔ ۲۳۷: آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد 211شمارهٔ ۲۳۸: گر ز هجران چشم من زینگونه خون پال ...212شمارهٔ ۲۳۹: رفتی و دل ز هجر تو با سوز و آه ما ...213شمارهٔ ۲۴۰: خبر آمدن یار دلم خرم کرد 214شمارهٔ ۲۴۱: سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشت ...215شمارهٔ ۲۴۲: بیا که خسته دلان را تویی معاد و م ...216شمارهٔ ۲۴۳: معنی الوجود فی صورالکون قد ظهر 217شمارهٔ ۲۴۴: شمت برقا یلوح للاسرار 218شمارهٔ ۲۴۵: گر همچو عود جا دهدم یار در کنار 219شمارهٔ ۲۴۶: اگر پرده برخیزد از روی کار 220شمارهٔ ۲۴۷: زهی نور تو از هر ذره ظاهر 221شمارهٔ ۲۴۸: تو نور مطلقی و دیگران مجالی نور 222شمارهٔ ۲۴۹: کار من آمد به جان از یار دور 223شمارهٔ ۲۵۰: مکن در کشتنم زین بیش تقصیر 224شمارهٔ ۲۵۱: نشستی دور ازین مشتاق مهجور 225شمارهٔ ۲۵۲: ز ره ملغز چو پرسم تو را به رسم لغ ...226شمارهٔ ۲۵۳: با جگر سوختگان یار نبودی هرگز 227شمارهٔ ۲۵۴: عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز 228شمارهٔ ۲۵۵: چون بامداد بینمت ای ماه دلفروز 229شمارهٔ ۲۵۶: خالیست ازان رشک پری خانه ام امروز 230شمارهٔ ۲۵۷: از شوق تو شوریست عجب در سرم امروز 231شمارهٔ ۲۵۸: لله الحمد آن جان و جهان آمد باز 232شمارهٔ ۲۵۹: نبود عروس ملک سزای کنار و بوس 233شمارهٔ ۲۶۰: صوفی از زنگ سوی آیینه دل بتراش 234شمارهٔ ۲۶۱: برکنار طاس گردون زد هلال انگشت دو ...235شمارهٔ ۲۶۲: مه اشترسوار من که شد رخش فلک پستش 236شمارهٔ ۲۶۳: خاکیست زر که رنگ دهد پرتو خورش 237شمارهٔ ۲۶۴: کمانداری که در قتلم بود تعجیل تأخ ...238شمارهٔ ۲۶۵: نازک اندامی که هست آسیب تن پیراهن ...239شمارهٔ ۲۶۶: آن که بر خیل بتان ساخت خدا پادشهش 240شمارهٔ ۲۶۷: جان و دل پیوند کن با یار بی مانند ...241شمارهٔ ۲۶۸: دادی ز لطف خوی مرا با وصال خویش 242شمارهٔ ۲۶۹: ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش 243شمارهٔ ۲۷۰: ای کرده ز حال من فراموش 244شمارهٔ ۲۷۱: بتی که از همه پوشیده ماند لطف تنش 245شمارهٔ ۲۷۲: برلب رسید جان که به جانان فرستمش 246شمارهٔ ۲۷۳: از یمن عشق سوره یوسف به حکم نص 247شمارهٔ ۲۷۴: هست خالی ز سبحه دست خواص 248شمارهٔ ۲۷۵: جوهر وجود عشق بود مابقی غرض 249شمارهٔ ۲۷۶: تا کی ای خواجه مهندس سخن نقطه و خ ...250شمارهٔ ۲۷۷: به کام نفس ز جام فنا نیابی حظ 251شمارهٔ ۲۷۸: آفتابی تو و اعیان وجودت مطلع 252شمارهٔ ۲۷۹: جبین نظم حسن رخت راست مطلع 253شمارهٔ ۲۸۰: مجلسی خواهم تهی از صلح و خالی از ...254شمارهٔ ۲۸۱: سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع 255شمارهٔ ۲۸۲: مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ 256شمارهٔ ۲۸۳: گرچه سوزد دل پروانه ز سودای چراغ 257شمارهٔ ۲۸۴: به ساعد تا نهاد آن سیمبر داغ 258شمارهٔ ۲۸۵: چند سوال ای پسر که چیست تصوف 259شمارهٔ ۲۸۶: آن تهیدست چه خوش گفت می لعل به کف 260شمارهٔ ۲۸۷: به از کدورت زهد ریاست باده صاف 261شمارهٔ ۲۸۸: زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف 262شمارهٔ ۲۸۹: میل شکل ابرویت دارم درین فیروزه ط ...263شمارهٔ ۲۹۰: چون جمال خود هم اندر خود تماشا کر ...264شمارهٔ ۲۹۱: بیا ای آرزوی جان عاشق 265شمارهٔ ۲۹۲: هر خزان آیدم از رنگ رزان بوی فراق 266شمارهٔ ۲۹۳: ای در سماع عشق تو تسبیح خوان ملک 267شمارهٔ ۲۹۴: در نعت بقا نیست کسی با تو مشارک 268شمارهٔ ۲۹۵: مراست از تب عشق تو جان آتشناک 269شمارهٔ ۲۹۶: بیا ای ز سر تا قدم جان پاک 270شمارهٔ ۲۹۷: ای خط و لب تو را به هم نزدیک 271شمارهٔ ۲۹۸: محتسب در دست سنگ انداخت در خمخانه ...272شمارهٔ ۲۹۹: قد راقنی جمالک یا راکب الجمل 273شمارهٔ ۳۰۰: حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل 274شمارهٔ ۳۰۱: ساقیا خیز کز محول حال 275شمارهٔ ۳۰۲: مرا تا کی جگرخون داری ای دل 276شمارهٔ ۳۰۳: دارد آن سرو گل اندام معنبر کاکل 277شمارهٔ ۳۰۴: شدم در گوشه میخانه محرم 278شمارهٔ ۳۰۵: چون ز فیض رشحات نم باران قدم 279شمارهٔ ۳۰۶: ایها الساقی ادر کأس المدام 280شمارهٔ ۳۰۷: صبح است و از خمار شبم مانده تلخکا ...281شمارهٔ ۳۰۸: بر اوج حسن روی تو ماهی بود تمام 282شمارهٔ ۳۰۹: بنشین دمی که پیش رخت زاریی کنم 283شمارهٔ ۳۱۰: من آن نیم که پی حفظ اعتقاد عوام 284شمارهٔ ۳۱۱: امر علی بالیات الخیام 285شمارهٔ ۳۱۲: که گوید سلام من مستهام 286شمارهٔ ۳۱۳: بی تو دارم ز جدا مردن بیم 287شمارهٔ ۳۱۴: به چشم تو زینسان که صیدی حقیرم 288شمارهٔ ۳۱۵: وه که از پای درافکند غم آن پسرم 289شمارهٔ ۳۱۶: به خاک درت ریخت اشک امشبم 290شمارهٔ ۳۱۷: دادیم دست چو دیدی به ره خود پستم 291شمارهٔ ۳۱۸: چون تاب نیاری که به تو دیده فروزم 292شمارهٔ ۳۱۹: ایستاده به سر از آه دمادم دودم 293شمارهٔ ۳۲۰: نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم 294شمارهٔ ۳۲۱: نشان پای سگانت که بر زمین بینم 295شمارهٔ ۳۲۲: خیزید حریفان که به میخانه درآییم 296شمارهٔ ۳۲۳: شدم به باغ که کنج فراغتی جویم 297شمارهٔ ۳۲۴: ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم 298شمارهٔ ۳۲۵: دردا که درآمد به درت پای به سنگم 299شمارهٔ ۳۲۶: چو دست بی تو بدین چشم اشکبار برم 300شمارهٔ ۳۲۷: گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیا ...301شمارهٔ ۳۲۸: چهره زرد ز خون بسته جگر ته به تهم 302شمارهٔ ۳۲۹: ای نوجوان که دل به کمند تو بسته ا ...303شمارهٔ ۳۳۰: دیده از جلوه بتان بستیم 304شمارهٔ ۳۳۱: شب که سر از حلقه سلک سگانت برزنم 305شمارهٔ ۳۳۲: عید فطر است بیا تا به می افطار کن ...306شمارهٔ ۳۳۳: نی ماه منظری که نظربازیی کنم 307شمارهٔ ۳۳۴: خوش آنکه روی توبینم در اضطراب شوم 308شمارهٔ ۳۳۵: به دل دردی عجب دارم نمی دانم که چ ...309شمارهٔ ۳۳۶: یار ما یار دگر کرد چه تدبیر کنیم 310شمارهٔ ۳۳۷: برخیز تا به عزم تماشا برون رویم 311شمارهٔ ۳۳۸: بی رخت چون به چمن راه کنم 312شمارهٔ ۳۳۹: هر چند جز فریب و فسونت نیافتم 313شمارهٔ ۳۴۰: چاره عشق تو صبر است ندانم چه کنم 314شمارهٔ ۳۴۱: ز هجران مرده ام جانا نپنداری که ج ...315شمارهٔ ۳۴۲: یار نی روی به گلشن چه کنم 316شمارهٔ ۳۴۳: مهر رخسار تو دارم که جفای تو کشم 317شمارهٔ ۳۴۴: از در صومعه آن به که قدم بازکشیم 318شمارهٔ ۳۴۵: در ره تو ز دیده پا کردم 319شمارهٔ ۳۴۶: به هیچ مسجد و محراب بی تو رو نکنم 320شمارهٔ ۳۴۷: دی تجربة المداد کردم 321شمارهٔ ۳۴۸: نه نگاری که دل و جان به غمش یارکن ...322شمارهٔ ۳۴۹: به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم 323شمارهٔ ۳۵۰: تا کی آرام دل بی خبرانت بینم 324شمارهٔ ۳۵۱: نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گ ...325شمارهٔ ۳۵۲: به بزم عشق بتان را چو نام می گویم 326شمارهٔ ۳۵۳: بیخود فتم هرجا روان آن قد رعنا بن ...327شمارهٔ ۳۵۴: چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم 328شمارهٔ ۳۵۵: تا کی از گریه پا به گل باشم 329شمارهٔ ۳۵۶: خوشا وقتی که از خود رسته باشیم 330شمارهٔ ۳۵۷: ساقی بیا که دیگر زین گفت و گو بجا ...331شمارهٔ ۳۵۸: ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم 332شمارهٔ ۳۵۹: زخط سبز خطان سبزه چون کند شادم 333شمارهٔ ۳۶۰: برخیز تا به جانب گلشن گذر کنیم 334شمارهٔ ۳۶۱: هر دم از کوی تو خواهم من شیدا برو ...335شمارهٔ ۳۶۲: برون خرام که تا در ره تو خاک شوم 336شمارهٔ ۳۶۳: کردی ز راندگان در خود شماره ام 337شمارهٔ ۳۶۴: خوش آنکه آینه سان رو به روی آن پس ...338شمارهٔ ۳۶۵: از نهانخانه وصل تو جدا افتادم 339شمارهٔ ۳۶۶: گر ز بار غم هجر تو به تنگ است دلم 340شمارهٔ ۳۶۷: ای روشن از فروغ رخت خانه دلم 341شمارهٔ ۳۶۸: من بسی خوبان عالم دیده ام 342شمارهٔ ۳۶۹: روز مردن کز وصال دوستان دل برکنم 343شمارهٔ ۳۷۰: گوهر نایابی و من بهر تو جان می کن ...344شمارهٔ ۳۷۱: چو نیست بخت که شب روی روشنت نگرم 345شمارهٔ ۳۷۲: عجب دردیست در جانم که درمانش نمی ...346شمارهٔ ۳۷۳: شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم 347شمارهٔ ۳۷۴: ندارم صبر کز روی تو چشم خون فشان ...348شمارهٔ ۳۷۵: مرا کی باشد آن یارا که چشم از یار ...349شمارهٔ ۳۷۶: چو ماه من سفری شد وطن نمی خواهم 350شمارهٔ ۳۷۷: شب نیست که از شوق رخت زار نمیرم 351شمارهٔ ۳۷۸: آن عید جان کجاست که قربان او شویم 352شمارهٔ ۳۷۹: عقل می گفت که چند است صفات تو و چ ...353شمارهٔ ۳۸۰: نیست جز رشته جان آن لب باریک و ده ...354شمارهٔ ۳۸۱: جان شیرین است گفتم آن دولب گفت آن ...355شمارهٔ ۳۸۲: رفتی و دیده ام به وداع تو خون فشا ...356شمارهٔ ۳۸۳: ای رخ تو جنت اهل یقین 357شمارهٔ ۳۸۴: خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین 358شمارهٔ ۳۸۵: ساقی برآمد ابر بهاران 359شمارهٔ ۳۸۶: ای در غمت انگشت نما سبحه شماران 360شمارهٔ ۳۸۷: عنایتی نکند یار نازنین با من 361شمارهٔ ۳۸۸: بیا جانا که تنگ آمد ز هجرانت جهان ...362شمارهٔ ۳۸۹: دارند جمع ما را خوبان مو پریشان 363شمارهٔ ۳۹۰: ای از تو به خون دل رنگین چو گلم د ...364شمارهٔ ۳۹۱: گر یار ما را پروای یاران 365شمارهٔ ۳۹۲: درین راهم گشادی نیست چندان 366شمارهٔ ۳۹۳: امشب افتاده ست شوری در میان عاشقا ...367شمارهٔ ۳۹۴: گنج خوشی است کنج خرابات عاشقان 368شمارهٔ ۳۹۵: زآب چشم کوهکن کان لاله گون آمد بر ...369شمارهٔ ۳۹۶: مگو چو لب بگشایی که خنده برشکر اس ...370شمارهٔ ۳۹۷: چون نهم سر در رهت یعنی که خاک پاس ...371شمارهٔ ۳۹۸: آن نازنین جوان را میل شکار جان بی ...372شمارهٔ ۳۹۹: بیا ای همچو گل رنگین تو را دامن ب ...373شمارهٔ ۴۰۰: بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من 374شمارهٔ ۴۰۱: نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من 375شمارهٔ ۴۰۲: چین در جبین فکنده گذشتی به سوی من 376شمارهٔ ۴۰۳: بیا ای ساقی گلرخ می گلرنگ گردان ک ...377شمارهٔ ۴۰۴: تا کی از جان خود جدا بودن 378شمارهٔ ۴۰۵: ای ز لعل لب تو خون دل من 379شمارهٔ ۴۰۶: زنی بر دل ز مژگان زخم و داری ابرو ...380شمارهٔ ۴۰۷: مه ترکی زبان من نداند فارسی چندان 381شمارهٔ ۴۰۸: خواجه درمانده فرج است و گرفتار گل ...382شمارهٔ ۴۰۹: قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابر ...383شمارهٔ ۴۱۰: ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو 384شمارهٔ ۴۱۱: آن تندخو که آمد خون ریختن فن او 385شمارهٔ ۴۱۲: تا نموده ست سر از طرف کله کاکل تو 386شمارهٔ ۴۱۳: خورشید و ماه را چه برابر کنم به ت ...387شمارهٔ ۴۱۴: فصل بهار شد بگشا چشم انتباه 388شمارهٔ ۴۱۵: ای ز سنبل خط تو برگل نقاب انداخته 389شمارهٔ ۴۱۶: شاهد گل باز زنگاری نقاب انداخته 390شمارهٔ ۴۱۷: بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه 391شمارهٔ ۴۱۸: من که از سوز دل غمزده گشتم همه آه 392شمارهٔ ۴۱۹: ابروی تو هرکه دید ای ماه 393شمارهٔ ۴۲۰: با اشک خونین دور از تو ای ماه 394شمارهٔ ۴۲۱: واعظ خر است و انجمن وعظ خرگله 395شمارهٔ ۴۲۲: هست انجمن ما چمنی پر گل و لاله 396شمارهٔ ۴۲۳: ببین پیاله هزاران به روی دشت ز لا ...397شمارهٔ ۴۲۴: ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز د ...398شمارهٔ ۴۲۵: بی لعل تو دل درون سینه 399شمارهٔ ۴۲۶: غزال من که لبش رو به سبزی آورده 400شمارهٔ ۴۲۷: وقت گل ترک می و جام که چه 401شمارهٔ ۴۲۸: گل را فراز شاخ بین در جلوه ناز آم ...402شمارهٔ ۴۲۹: چو حلقه دور افق بر من است تنگ شده 403شمارهٔ ۴۳۰: تا به چشم تو سرمه ره کرده 404شمارهٔ ۴۳۱: رخت را مه نخوانند اهل توجیه 405شمارهٔ ۴۳۲: ای به خوبی رخ تو از مه به 406شمارهٔ ۴۳۳: بتی که بود چو جانم به سینه جا کرد ...407شمارهٔ ۴۳۴: ای نامه ز خود به خود نوشته 408شمارهٔ ۴۳۵: سرو من بر رخ گل جعد سمن سای منه 409شمارهٔ ۴۳۶: ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته 410شمارهٔ ۴۳۷: خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه 411شمارهٔ ۴۳۸: ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخت ...412شمارهٔ ۴۳۹: ماییم ز مشرب مغانه 413شمارهٔ ۴۴۰: ای چو جان در دل من جا کرده 414شمارهٔ ۴۴۱: ای به بالا بلای جان همه 415شمارهٔ ۴۴۲: منم عاشق و بیدل و مبتلا 416شمارهٔ ۴۴۳: تا چو قدح با دل پر خون نیی 417شمارهٔ ۴۴۴: چون هوای باغ با این شکل موزون کرد ...418شمارهٔ ۴۴۵: چه سود ازآنکه کم از کبک خوشخرام ن ...419شمارهٔ ۴۴۶: خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو ...420شمارهٔ ۴۴۷: انت شمس البقا و غیرک فی 421شمارهٔ ۴۴۸: بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی 422شمارهٔ ۴۴۹: فداک امی یا غایة المنی و ابی 423شمارهٔ ۴۵۰: ماییم شسته زآب می دست از همه آلود ...424شمارهٔ ۴۵۱: تویی آن آفتاب عالم آرای 425شمارهٔ ۴۵۲: آمدی و آتشم به خانه زدی 426شمارهٔ ۴۵۳: بر اوج حسن چون خورشید فردی 427شمارهٔ ۴۵۴: چند باشم چشم بر در، گوش بر آواز پ ...428شمارهٔ ۴۵۵: خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی 429شمارهٔ ۴۵۶: همی دهد خبر از گل نسیم صبحدمی 430شمارهٔ ۴۵۷: بتابی بر همه چون ماه و از من روی ...431شمارهٔ ۴۵۸: جهانی تازه شد از فیض تو ای ابر نو ...432شمارهٔ ۴۵۹: به هر که هست چو شیر و شکر درآمیزی 433شمارهٔ ۴۶۰: عشق تو منسوخ ساخت دفتر علامگی 434شمارهٔ ۴۶۱: بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فر ...435شمارهٔ ۴۶۲: گرفت خاطرت از عاشقان شیدایی 436شمارهٔ ۴۶۳: شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی 437شمارهٔ ۴۶۴: بهر خدنگ آه از بیداد دلستانی 438شمارهٔ ۴۶۵: ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی 439شمارهٔ ۴۶۶: برگل از سبزه خط غالیه بویی داری 440شمارهٔ ۴۶۷: در وقت گل ای بلبل فریاد بسی داری 441شمارهٔ ۴۶۸: روشن شبی که شمع شبستان من شوی 442شمارهٔ ۴۶۹: از هیچ نشان داده دهانی که تو داری 443شمارهٔ ۴۷۰: چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش ا ...444شمارهٔ ۴۷۱: پریرم دیدی و نادیده کردی 445شمارهٔ ۴۷۲: گویی که منم یار تو ای جان و نباشی 446شمارهٔ ۴۷۳: دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی 447شمارهٔ ۴۷۴: سبزخطا و گلرخا تازه بهار کیستی 448شمارهٔ ۴۷۵: زما همی گذری و به ما نمی نگری 449شمارهٔ ۴۷۶: دل مرا ز هزار آرزو بگردانی 450شمارهٔ ۴۷۷: ای کاش من برآن سر کو خاک بودمی 451شمارهٔ ۴۷۸: دیدمی دیدار آن دلدار دعنا کاشکی 452شمارهٔ ۴۷۹: ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی 453شمارهٔ ۴۸۰: هیچ ازین مبتلا نمی پرسی 454شمارهٔ ۴۸۱: سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی 455شمارهٔ ۴۸۲: مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شد ...456شمارهٔ ۴۸۳: چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی 457شمارهٔ ۴۸۴: در کمندت به گرفتاری من نیست کسی 458شمارهٔ ۴۸۵: بپوش خط بناگوش نازنین کسی 459شمارهٔ ۴۸۶: بیمار تو شدم به عیادت نیامدی 460شمارهٔ ۴۸۷: نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه ...461شمارهٔ ۴۸۸: ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی 462شمارهٔ ۴۸۹: ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شک ...463شمارهٔ ۴۹۰: ای سپهر از هجر یارم سوختی 464شمارهٔ ۴۹۱: دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی 465شمارهٔ ۴۹۲: ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی 466شمارهٔ ۴۹۳: دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ