به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد
ازان فسون من دیوانه را پری گیرد
ز دام عشق تو مشکل کسی تواند جست
چو گرد یاسمنت سنبل طری گیرد
ز شهر صبر دلم خیمه زد برون اینست
سزای آن که چو من یار لشکری گیرد
قدم ز دیده کنم در رهت نه فرق چرا
سلوک راه تو را مرد سرسری گیرد
به لطف کوش که ماند ز منصب شاهی
چو شه نه قاعده بنده پروری گیرد
عمامه و فش و ریش است مایه تشویش
خوش آن حریف که دین قلندری گیرد
همای طبع تو جامی بلندپرواز است
سزد که کنگر کاخ سخنوری گیرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.