به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد
در یک قبا هزار بلا را سوار کرد
زد مرده سبزه سان ز سم بادپاش سر
برهر زمین که راه چو باد بهار کرد
ببرید تن ز جان که شود گرد در رهش
از گرد ره چو جا به میان غبار کرد
کشته مخوان شکاری او را که چون رسید
تیرش بدو ز شادی آن جان نثار کرد
چشم است زخم او به تن صید و تیر ازو
چون بگذارند سوی خودش چشم چار کرد
زینسان کزو چو لاله برم داغها به خاک
خواهد زمانه خاک مرا لاله زار کرد
جامی که شد خمیده به بزم غمش چو چنگ
از رشته های اشک بر آن چنگ تار کرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.