به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیاهم
بس است خط عذار تو عذرخواه گناهم
نه قطره هاست ز اشکم به روز زرد فتاده
ز دست آبله ها چهره از زباله آهم
هزار تن بودم کاشکی که بهر قدومت
در انتظار نشیند یکی به هر سر راهم
میان خلق همی بندم از تو چشم جهان بین
ولی به دیده دل نیست جز سوی تو نگاهم
ببین چه صبح سعادت دمید تیره شبم را
که دیده بر رخت افتاد بامداد پگاهم
ز بس که کاستم از غم بس است سایه تاری
ز طره تو ز گرمای روز هجر پناهم
مگو به عشوه که جامی چه خواهی از طلب من
به خاک پای تو سوگند کز تو جز تو نخواهم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.