به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیاتشمارهٔ ۴۰۵: ای ز لعل لب تو خون دل من

1900عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای ز لعل لب تو خون دل من

هیچ دل خون مباد چون دل من

آتشم در درون فکندی و هست

اخگری زآتش درون دل من

سوخت از سوز دل تنم ای کاش

رود از تن چو جان برون دل من

خط سبزت فسون سحر دمید

رفت در خط ازان فسون دل من

همچو صیدی اسیر قید شده ست

در سر زلف تو زبون دل من

جنبش طره تو دیده ز باد

گشته بی صبر و بی سکون دل من

جامی آمد جنون عشق فنون

هست در عشق ذوفنون دل من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۴۰۴: تا کی از جان خود جدا بودن 2شمارهٔ ۴۰۵: ای ز لعل لب تو خون دل من 3شمارهٔ ۴۰۶: زنی بر دل ز مژگان زخم و داری ابرو ...4شمارهٔ ۴۰۷: مه ترکی زبان من نداند فارسی چندان 5شمارهٔ ۴۰۸: خواجه درمانده فرج است و گرفتار گل ...6شمارهٔ ۴۰۹: قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابر ...7شمارهٔ ۴۱۰: ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو 8شمارهٔ ۴۱۱: آن تندخو که آمد خون ریختن فن او 9شمارهٔ ۴۱۲: تا نموده ست سر از طرف کله کاکل تو 10شمارهٔ ۴۱۳: خورشید و ماه را چه برابر کنم به ت ...11شمارهٔ ۴۱۴: فصل بهار شد بگشا چشم انتباه 12شمارهٔ ۴۱۵: ای ز سنبل خط تو برگل نقاب انداخته 13شمارهٔ ۴۱۶: شاهد گل باز زنگاری نقاب انداخته 14شمارهٔ ۴۱۷: بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه 15شمارهٔ ۴۱۸: من که از سوز دل غمزده گشتم همه آه 16شمارهٔ ۴۱۹: ابروی تو هرکه دید ای ماه 17شمارهٔ ۴۲۰: با اشک خونین دور از تو ای ماه 18شمارهٔ ۴۲۱: واعظ خر است و انجمن وعظ خرگله 19شمارهٔ ۴۲۲: هست انجمن ما چمنی پر گل و لاله 20شمارهٔ ۴۲۳: ببین پیاله هزاران به روی دشت ز لا ...21شمارهٔ ۴۲۴: ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز د ...22شمارهٔ ۴۲۵: بی لعل تو دل درون سینه 23شمارهٔ ۴۲۶: غزال من که لبش رو به سبزی آورده 24شمارهٔ ۴۲۷: وقت گل ترک می و جام که چه 25شمارهٔ ۴۲۸: گل را فراز شاخ بین در جلوه ناز آم ...26شمارهٔ ۴۲۹: چو حلقه دور افق بر من است تنگ شده 27شمارهٔ ۴۳۰: تا به چشم تو سرمه ره کرده 28شمارهٔ ۴۳۱: رخت را مه نخوانند اهل توجیه 29شمارهٔ ۴۳۲: ای به خوبی رخ تو از مه به 30شمارهٔ ۴۳۳: بتی که بود چو جانم به سینه جا کرد ...31شمارهٔ ۴۳۴: ای نامه ز خود به خود نوشته 32شمارهٔ ۴۳۵: سرو من بر رخ گل جعد سمن سای منه 33شمارهٔ ۴۳۶: ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته 34شمارهٔ ۴۳۷: خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه 35شمارهٔ ۴۳۸: ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخت ...36شمارهٔ ۴۳۹: ماییم ز مشرب مغانه 37شمارهٔ ۴۴۰: ای چو جان در دل من جا کرده 38شمارهٔ ۴۴۱: ای به بالا بلای جان همه 39شمارهٔ ۴۴۲: منم عاشق و بیدل و مبتلا 40شمارهٔ ۴۴۳: تا چو قدح با دل پر خون نیی 41شمارهٔ ۴۴۴: چون هوای باغ با این شکل موزون کرد ...42شمارهٔ ۴۴۵: چه سود ازآنکه کم از کبک خوشخرام ن ...43شمارهٔ ۴۴۶: خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو ...44شمارهٔ ۴۴۷: انت شمس البقا و غیرک فی 45شمارهٔ ۴۴۸: بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی 46شمارهٔ ۴۴۹: فداک امی یا غایة المنی و ابی 47شمارهٔ ۴۵۰: ماییم شسته زآب می دست از همه آلود ...48شمارهٔ ۴۵۱: تویی آن آفتاب عالم آرای 49شمارهٔ ۴۵۲: آمدی و آتشم به خانه زدی 50شمارهٔ ۴۵۳: بر اوج حسن چون خورشید فردی 51شمارهٔ ۴۵۴: چند باشم چشم بر در، گوش بر آواز پ ...52شمارهٔ ۴۵۵: خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی 53شمارهٔ ۴۵۶: همی دهد خبر از گل نسیم صبحدمی 54شمارهٔ ۴۵۷: بتابی بر همه چون ماه و از من روی ...55شمارهٔ ۴۵۸: جهانی تازه شد از فیض تو ای ابر نو ...56شمارهٔ ۴۵۹: به هر که هست چو شیر و شکر درآمیزی 57شمارهٔ ۴۶۰: عشق تو منسوخ ساخت دفتر علامگی 58شمارهٔ ۴۶۱: بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فر ...59شمارهٔ ۴۶۲: گرفت خاطرت از عاشقان شیدایی 60شمارهٔ ۴۶۳: شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی 61شمارهٔ ۴۶۴: بهر خدنگ آه از بیداد دلستانی 62شمارهٔ ۴۶۵: ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی 63شمارهٔ ۴۶۶: برگل از سبزه خط غالیه بویی داری 64شمارهٔ ۴۶۷: در وقت گل ای بلبل فریاد بسی داری 65شمارهٔ ۴۶۸: روشن شبی که شمع شبستان من شوی 66شمارهٔ ۴۶۹: از هیچ نشان داده دهانی که تو داری 67شمارهٔ ۴۷۰: چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش ا ...68شمارهٔ ۴۷۱: پریرم دیدی و نادیده کردی 69شمارهٔ ۴۷۲: گویی که منم یار تو ای جان و نباشی 70شمارهٔ ۴۷۳: دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی 71شمارهٔ ۴۷۴: سبزخطا و گلرخا تازه بهار کیستی 72شمارهٔ ۴۷۵: زما همی گذری و به ما نمی نگری 73شمارهٔ ۴۷۶: دل مرا ز هزار آرزو بگردانی 74شمارهٔ ۴۷۷: ای کاش من برآن سر کو خاک بودمی 75شمارهٔ ۴۷۸: دیدمی دیدار آن دلدار دعنا کاشکی 76شمارهٔ ۴۷۹: ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی 77شمارهٔ ۴۸۰: هیچ ازین مبتلا نمی پرسی 78شمارهٔ ۴۸۱: سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی 79شمارهٔ ۴۸۲: مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شد ...80شمارهٔ ۴۸۳: چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی 81شمارهٔ ۴۸۴: در کمندت به گرفتاری من نیست کسی 82شمارهٔ ۴۸۵: بپوش خط بناگوش نازنین کسی 83شمارهٔ ۴۸۶: بیمار تو شدم به عیادت نیامدی 84شمارهٔ ۴۸۷: نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه ...85شمارهٔ ۴۸۸: ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی 86شمارهٔ ۴۸۹: ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شک ...87شمارهٔ ۴۹۰: ای سپهر از هجر یارم سوختی 88شمارهٔ ۴۹۱: دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی 89شمارهٔ ۴۹۲: ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی 90شمارهٔ ۴۹۳: دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ