کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    من که از سوز دل غمزده گشتم همه آه

    بین چو آهم به سر از دود دل این چتر سیاه

    گریه گویند گناه است ز شوق رخ خوب

    چند دور از تو بود دیده من غرق گناه

    خاطر از مشغله خسته دلان رنجه مدار

    پادشا را نبود چاره ز غوغای سپاه

    کرده ام جای به سر خاک کف پای تو را

    جای آن دارد اگر سرکشم از افسر جاه

    سرو را زیب قبا کنی و بس فتنه که خاست

    وای اگر بر سر آن برشکنی طرف کلاه

    دل ما را کنی از لطف دو رخ بسته خویش

    کس ندارد دل درویش بدین لطف نگاه

    نیست کس محرم راز دهنش بر ذقنش

    لب بنه جامی و این راز فروگوی به چاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha