به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه پری
این همه بر تو حجاب است تو چیز دگری
نور پاکی و فسانه ست حدیث گل و آب
لطف محضی و بهانه ست لباس بشری
جلوه حسن تو از شکل مبراست ولی
می توانی که به هر شکل کنی جلوه گری
هیچ صورت نتواند که کند بند تو را
در صور ظاهری اما نه اسیر صوری
جان همی دانمت آن دم که نهان می آیی
عمر می خوانمت آنجا که روان می گذری
حد اندیشه نباشد صفت خوبی تو
هرچه اندیشه کند خاطر ازان خوبتری
در مرایای صور ناظر منظور تویی
وحدت ذات تو از وهم دویی هست بری
می کنی جلوه نخست از رخ خوبان جهان
آنگه از دیده عشاق درآن می نگری
گر نه از دیده عشاق تو باشی ناظر
کیست جامی که کند دعوی صاحبنظری
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.