جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۴۸۷: نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه پری
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه پری این همه بر تو حجاب است تو چیز دگری نور پاکی و فسانه ست حدیث گل و آب لطف محضی و بهانه ست لباس بشری جلوه حسن تو از شکل مبراست ولی می توانی که به هر شکل کنی جلوه گری هیچ صورت نتواند که کند بند تو را در صور ظاهری اما نه اسیر صوری جان همی دانمت آن دم که نهان می آیی عمر می خوانمت آنجا که روان می گذری حد اندیشه نباشد صفت خوبی تو هرچه اندیشه کند خاطر ازان خوبتری در مرایای صور ناظر منظور تویی وحدت ذات تو از وهم دویی هست بری می کنی جلوه نخست از رخ خوبان جهان آنگه از دیده عشاق درآن می نگری گر نه از دیده عشاق تو باشی ناظر کیست جامی که کند دعوی صاحبنظری جامی هروی