به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
تا کی آرام دل بی خبرانت بینم
مردم دیده کوته نظرانت بینم
روی تو اینه نور جمال ازل است
چند پیش نظر بی بصرانت بینم
می روم از سرکویت چه کنم نتوانم
که از این بیش حریف دگرانت بینم
تویی آن گلبن نوخیز که در باغ جمال
تازه از گریه خونین جگرانت بینم
گفته ام سنگ دل سخت تو را در همه جای
جای آن هست که با خویش گرانت بینم
هیچ خاطر نگرانیم نماند به جهان
گر سوی خود به ترحم نگرانت بینم
جامی این گونه کزان غنچه دهان تنگدلی
زود باشد که چو گل جامه درانت بینم
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.