کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مگو چو لب بگشایی که خنده برشکر است این

    نه خنده قفل گشادن ز حقه گهر است این

    مده فریب که رست از رخم به باغ تو گلها

    به خار هر مژه ام بسته پاره جگر است این

    تنم چو موی شد و موی حلقه کاش درآری

    مرا به گرد میانت که حلقه کمر است این

    خوش آنکه چون ز سرم دردمند شد کف پایت

    زدی به پای سرم را که روچه درد سر است این

    چو در هوای تو رقصم هزار نشتر محنت

    به زیر پای بکوبم که سبزه های تر است این

    مرا نماند دگر تاب آنکه هرکه ببینم

    به رهگذار تو گویند عاشق دگر است این

    زنم نفیر چو آیی ز در برون و نگویی

    نفیر جامی درمانده یا صریر دراست این

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha