به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
کردی ز راندگان در خود شماره ام
در کوی تو نه سگ نه گدایم چه کاره ام
روزی نشد ز سیر سرشکم لقای تو
خالیست از فروغ سعادت ستاره ام
گر در میان بزم خودم جا نمی دهی
بگذار چون نظارگیان برکناره ام
کشتن چه احتیاج چو خواهی هلاک من
تاراج جان بس است ز تو یک نظاره ام
باید بر آرزوی منت حجتی درست
بین جیب چاک چاک و دل پاره پاره ام
می گفت شب عروس سپهرم که جامیا
زیور ز در نظم تو یابد هماره ام
گر بگسلند عقد ثریا مرا ز گوش
درهای شاهوار تو بس گوشواره ام
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.