کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساقیا می ده که صحرا سبز و بستان خرم است

    توبه ای کامروز نشکسته ست در عالم کم است

    از زجاجی جام می ریزد ز یکدیگر فرو

    گر چه همچون سنگ اساس توبه ما محکم است

    یاد کن جم را چو نوشی باده عشرت که جام

    یادگاری مانده در دست حریفان از جم است

    همچو زلف خوبرویان برکنار گل نشین

    ای که کارت از کشاکشهای دوران درهم است

    بگذران امسال وقت گل به مستی خوش که پار

    ناخوش و خوش رفت وحال سال دیگر مبهم است

    وارهان از محنت هستی به مستی خویش را

    زانکه هستی محنت اندر محنت و غم بر غم است

    جامی از ابر بهاران بر چمن باران چه سود

    چون سحاب لطف ساقی در حق ما بی نم است

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha