به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ساقی بیار می که گل از غنچه رو نمود
چون بگذرد بهار و پشیمان شوی چه سود
دوران گل چو دیر نپاید درین چمن
زان پیشتر که بگذرد آن زود باش زود
دل آینه ست و تفرقه روزگار زنگ
این زنگ جز به صیقل می کی توان زدود
مطرب بساز عود که ندهد خلاصیم
از پایمال غصه بجز گوشمال عود
راهی بزن که جز سر انگشت مطربان
نتوان گره ز رشته امیدها گشود
گردون نیافت بر قد یک تن لباس عیش
کان را نه از بریشم چنگ است تار و پود
جامی بساز مرهم دلها به شعر خویش
گو ریش شو ز نیش حسد سینه حسود
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.