به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
گهی که بر سر زلفت شمال می گذرد
ازو بپرس که بر ما چه حال می گذرد
ز روز هجر تو رازی جز این نمی گویم
که روز همچو مه و مه چو سال می گذرد
به مجلسی که تویی بی نقاب مه ز سحاب
نقاب کرده به صد انفعال می گذرد
چو بی رقیب همی بینمت ازان لب لعل
گدایی عجبم در خیال می گذرد
تعطشم به تو ننشست اگر چه خنجر تو
به حلق تشنه چو آب زلال می گذرد
دلم به یاد لبت از خیال لعل گذشت
کسی که یافت گهر از سفال می گذرد
نمی رسد به دل اهل طبع جز جامی
چو ذکر طوطی شیرین مقال می گذرد
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.