جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۲۲۳: گهی که بر سر زلفت شمال می گذرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گهی که بر سر زلفت شمال می گذرد ازو بپرس که بر ما چه حال می گذرد ز روز هجر تو رازی جز این نمی گویم که روز همچو مه و مه چو سال می گذرد به مجلسی که تویی بی نقاب مه ز سحاب نقاب کرده به صد انفعال می گذرد چو بی رقیب همی بینمت ازان لب لعل گدایی عجبم در خیال می گذرد تعطشم به تو ننشست اگر چه خنجر تو به حلق تشنه چو آب زلال می گذرد دلم به یاد لبت از خیال لعل گذشت کسی که یافت گهر از سفال می گذرد نمی رسد به دل اهل طبع جز جامی چو ذکر طوطی شیرین مقال می گذرد جامی هروی