به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است
منزلت را منزلت بالاتر از آب و گل است
بس که جان و دل درآمد از در و دیوار تو
خانه ای گویی نه از آب و گل از جان و دل است
اینچنین کین خانه را بینم فروغ از روی تو
بیدلان را راز دل در وی نهفتن مشکل است
دل میان گریه دارد ازتو امید کنار
غرقه را از موج دریا آرزوی ساحل است
رحم کن بر حال تنها مانده تاریک رو
ای که مه در هودج و خورشیدت اندر محمل است
از تنم پیوند جان بگسل چو راندی ناقه تیز
زانکه تن را پای فرسوده ست و جان مستعجل است
می کند جامی روان سوی تو شعری تر چو آب
زانکه با آب روان طبع لطیفت مایل است
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.