جامی هروی
غزلیات
شمارهٔ ۸۶: ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل است منزلت را منزلت بالاتر از آب و گل است بس که جان و دل درآمد از در و دیوار تو خانه ای گویی نه از آب و گل از جان و دل است اینچنین کین خانه را بینم فروغ از روی تو بیدلان را راز دل در وی نهفتن مشکل است دل میان گریه دارد ازتو امید کنار غرقه را از موج دریا آرزوی ساحل است رحم کن بر حال تنها مانده تاریک رو ای که مه در هودج و خورشیدت اندر محمل است از تنم پیوند جان بگسل چو راندی ناقه تیز زانکه تن را پای فرسوده ست و جان مستعجل است می کند جامی روان سوی تو شعری تر چو آب زانکه با آب روان طبع لطیفت مایل است جامی هروی