به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیاتشمارهٔ ۹۶: چندم از خویش جدا خواهی داشت

1900عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چندم از خویش جدا خواهی داشت

برمن این داغ روا خواهی داشت

همچو مورم به سر راه وفا

در لگد کوب جفا خواهی داشت

می کنی پی سپرم جان به فدات

اگر این رسم بپا خواهی داشت

دل من کاخ طرب خواهد بود

تا درین غمکده جا خواهی داشت

تا قبا بندی ازینسان صد دل

بسته در بند قبا خواهی داشت

صاف کردی دل خود آینه وار

روی در اهل صفا خواهی داشت

هر قضایی که رود بر جامی

نیست غم گر تو رضا خواهی داشت

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵: زمی تلخ سبویی که به دست آمده است 2شمارهٔ ۹۶: چندم از خویش جدا خواهی داشت 3شمارهٔ ۹۷: به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیس ...4شمارهٔ ۹۸: در دلم زآتش تو داغ بس است 5شمارهٔ ۹۹: نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست 6شمارهٔ ۱۰۰: نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت 7شمارهٔ ۱۰۱: یار بر دیده راه کرد و گذشت 8شمارهٔ ۱۰۲: آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای ا ...9شمارهٔ ۱۰۳: با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ...10شمارهٔ ۱۰۴: به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نی ...11شمارهٔ ۱۰۵: یار اگر شبرو و عیار بود باکی نیست 12شمارهٔ ۱۰۶: چون کمر بسته مه من به سفر بیرون ر ...13شمارهٔ ۱۰۷: آن ترکمان پسر که دل ما نشان اوست 14شمارهٔ ۱۰۸: مردم چشمم ز تو خالی بس است 15شمارهٔ ۱۰۹: ای سنبل مشکین زده سر از گل رویت 16شمارهٔ ۱۱۰: نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت 17شمارهٔ ۱۱۱: سبزه نو که ز گلزار رخت سرزده است 18شمارهٔ ۱۱۲: چون تو ماهی در همه آفاق نیست 19شمارهٔ ۱۱۳: هیچ کس نیست که حیران شده روی تو ن ...20شمارهٔ ۱۱۴: بلبل چو مطربان به غزلخوانی آمده س ...21شمارهٔ ۱۱۵: رنگ رخت ز تاب تب ای سیمبر شکست 22شمارهٔ ۱۱۶: سرو گل اندام من طرف کله برشکست 23شمارهٔ ۱۱۷: وقت گل شد بزم عشرت بر لب جو خوشتر ...24شمارهٔ ۱۱۸: دودم از سینه که گرد آمده بالای سر ...25شمارهٔ ۱۱۹: به باغم بی رخت تسکین محال است 26شمارهٔ ۱۲۰: یا از زبان دوست شنو داستان دوست 27شمارهٔ ۱۲۱: شنیده ام که به گل بلبل سحرخوان گف ...28شمارهٔ ۱۲۲: ساقیا می ده که صحرا سبز و بستان خ ...29شمارهٔ ۱۲۳: برفت یار و مرا در فراق خویش گذاشت 30شمارهٔ ۱۲۴: ترک شیرین شمایلی که مراست 31شمارهٔ ۱۲۵: هنوز یک گل تو از هزار نشکفته ست 32شمارهٔ ۱۲۶: به عشق آن پیر عالمگیر گشته ست 33شمارهٔ ۱۲۷: چیست آن زلف سیه پیش رخت کافروخته ...34شمارهٔ ۱۲۸: جلوه حسن تو کجاست که نیست 35شمارهٔ ۱۲۹: دلنواز ز من خسته جگر بازمایست 36شمارهٔ ۱۳۰: یار دروغ وعده بیباک من کجاست 37شمارهٔ ۱۳۱: آنکه گل را غیرت از لطف تن او خاست ...38شمارهٔ ۱۳۲: جمال عشق قدیم است و مابقی محدث 39شمارهٔ ۱۳۳: مرا نیست بر خوردن باده باعث 40شمارهٔ ۱۳۴: می کند عشق تو تاراج دل و دین الغی ...41شمارهٔ ۱۳۵: یار اگر در بست بر رویت چه باشی در ...42شمارهٔ ۱۳۶: چنین که سالک ما می نهد قدم کج مج 43شمارهٔ ۱۳۷: به مهر و ماه فلک کودکیست بازی سنج 44شمارهٔ ۱۳۸: ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ 45شمارهٔ ۱۳۹: قد بدا نور فالق الاصباح 46شمارهٔ ۱۴۰: هر لحظه نمایی به لباس دگرم رخ 47شمارهٔ ۱۴۱: برآ به پای خرد گرد آن برآمده کاخ 48شمارهٔ ۱۴۲: می رسد از دولت عشقم مدد 49شمارهٔ ۱۴۳: خوش آن که شد به دلی از مضیق حرص آ ...50شمارهٔ ۱۴۴: زاده عشقی هم ازو خواه زاد 51شمارهٔ ۱۴۵: نام خود را عاشق صادق کنم سویت سوا ...52شمارهٔ ۱۴۶: آنان که دست رد به رخ ما نهاده اند 53شمارهٔ ۱۴۷: آنان که در فسون محبت فسانه اند 54شمارهٔ ۱۴۸: لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد 55شمارهٔ ۱۴۹: جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد 56شمارهٔ ۱۵۰: هر کس که سود چهره به راه تو سود ک ...57شمارهٔ ۱۵۱: دوش در حلقه زلف تو دلم جا می کرد 58شمارهٔ ۱۵۲: چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد 59شمارهٔ ۱۵۳: حسن تو راه امید و بیم زد 60شمارهٔ ۱۵۴: به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید 61شمارهٔ ۱۵۵: کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من ب ...62شمارهٔ ۱۵۶: ساقی بیار می که گل از غنچه رو نمو ...63شمارهٔ ۱۵۷: ترانه های تحیت سرودهای درود 64شمارهٔ ۱۵۸: هر که از میکده عشق تو بویی شنود 65شمارهٔ ۱۵۹: خوش آن مقام که در وی دلی فرود آید 66شمارهٔ ۱۶۰: پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد 67شمارهٔ ۱۶۱: چه سود آن تیشه کش بر سنگ دست کوهک ...68شمارهٔ ۱۶۲: ز شوقت زنم دم زبانم بسوزد 69شمارهٔ ۱۶۳: صبا چو حلقه آن زلف تابدار گشاد 70شمارهٔ ۱۶۴: یار هر دم سر بازار دگر می طلبد 71شمارهٔ ۱۶۵: به ناز می رود آن شوخ و باز می نگر ...72شمارهٔ ۱۶۶: کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد 73شمارهٔ ۱۶۷: هیچ شب تیر غمت بر دل شیدا نرسد 74شمارهٔ ۱۶۸: محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد 75شمارهٔ ۱۶۹: به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد 76شمارهٔ ۱۷۰: صوفی ز خانقه به خرابات می رود 77شمارهٔ ۱۷۱: با یار کوچ کرده ز دل ناله می رود 78شمارهٔ ۱۷۲: ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افت ...79شمارهٔ ۱۷۳: گر چه صد جان در ره جانان زیان خوا ...80شمارهٔ ۱۷۴: گه عشق به ذات می نماید 81شمارهٔ ۱۷۵: عارف که سخن به راه گوید 82شمارهٔ ۱۷۶: به آن بالا و رخ بر هر زمین کان نا ...83شمارهٔ ۱۷۷: نه همین وقت مرا عشق مشوش دارد 84شمارهٔ ۱۷۸: نسیم باده به جان مژده حیات دهد 85شمارهٔ ۱۷۹: هر که بینم که پس زانوی غم آه کشد 86شمارهٔ ۱۸۰: دمبدم خونم ز دیده بر گریبان می چک ...87شمارهٔ ۱۸۱: به هر خانه کان نازنین می نماید 88شمارهٔ ۱۸۲: ازان با کوه غم فرهاد دست اندر کمر ...89شمارهٔ ۱۸۳: دل نه خرم، سبزه و گل در نظر خرم چ ...90شمارهٔ ۱۸۴: اگر از عشق همراهی نباشد 91شمارهٔ ۱۸۵: می شوم زنده ز سرکان نازنینم می کش ...92شمارهٔ ۱۸۶: خط مشکین کز رخ آن نازنین سر برزند 93شمارهٔ ۱۸۷: دل من راه دینداران ره میخانه می د ...94شمارهٔ ۱۸۸: بی تو جان زندگی نمی خواهد 95شمارهٔ ۱۸۹: بوی آن آشنا که می آرد 96شمارهٔ ۱۹۰: هر مست که می به دست گیرد 97شمارهٔ ۱۹۱: دور ازان لب اشک من سرخ است و چشم ...98شمارهٔ ۱۹۲: تا صبا طره شبرنگ تو را برهم زد 99شمارهٔ ۱۹۳: به بزم وصل ما و من نگنجد 100شمارهٔ ۱۹۴: ساقی ما دوش باما در سر انصاف بود 101شمارهٔ ۱۹۵: یار رفت و خیربادی هم نکرد 102شمارهٔ ۱۹۶: شد دلم دیوانه وقت آمد که تدبیرش ک ...103شمارهٔ ۱۹۷: چنین که حسن تو عرض جمال غیب کند 104شمارهٔ ۱۹۸: دمبدم دیده که خون می ریزد 105شمارهٔ ۱۹۹: ز سدره طوبی اگر آمدن سوی تو تواند 106شمارهٔ ۲۰۰: یارم به خانه ای که شب تار دررود 107شمارهٔ ۲۰۱: اندیشه جمال تو حیرانی آورد 108شمارهٔ ۲۰۲: زلف تو ماه را به سیه پوشی آورد 109شمارهٔ ۲۰۳: نه در کوه این صدا از تیشه فرهاد م ...110شمارهٔ ۲۰۴: آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تاز ...111شمارهٔ ۲۰۵: خطت کز طرف نسرین سربرآورد 112شمارهٔ ۲۰۶: هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد 113شمارهٔ ۲۰۷: دل با غمت آشناییم داد 114شمارهٔ ۲۰۸: یار ما عزم سفر کرد خدا یارش باد 115شمارهٔ ۲۰۹: باز ازین راه صدای جرسی می آید 116شمارهٔ ۲۱۰: نی رخ آن مه چنینم بی دل و دین می ...117شمارهٔ ۲۱۱: آمد ازملک عشق لشکر درد 118شمارهٔ ۲۱۲: سبزه از طرف چمن می خیزد 119شمارهٔ ۲۱۳: تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند 120شمارهٔ ۲۱۴: آن سهی سرو چو گلگشت لب جو می کرد 121شمارهٔ ۲۱۵: نام لبت چون به زبان می آید 122شمارهٔ ۲۱۶: ناله دردناک می آید 123شمارهٔ ۲۱۷: وقت گل خوش آن که جا بر طرف گلشن م ...124شمارهٔ ۲۱۸: شهید داغ تو فردا ز گل چو لاله برآ ...125شمارهٔ ۲۱۹: شب کجا رفتی که دور از روی تو خواب ...126شمارهٔ ۲۲۰: چه جور ماند که برما مه صیام نکرد 127شمارهٔ ۲۲۱: ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سو ...128شمارهٔ ۲۲۲: گر چه اندازد به شاخ سدره امیدم کم ...129شمارهٔ ۲۲۳: گهی که بر سر زلفت شمال می گذرد 130شمارهٔ ۲۲۴: گر چه از دل دیده رخت خود به موج خ ...131شمارهٔ ۲۲۵: سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ما ...132شمارهٔ ۲۲۶: ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه ش ...133شمارهٔ ۲۲۷: پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد 134شمارهٔ ۲۲۸: اگر نه ساغر لعلت به کام خواهد شد 135شمارهٔ ۲۲۹: صبا همدم بوی جانان رسید 136شمارهٔ ۲۳۰: ز شوقت سوختم هرکس به کویت خانه ای ...137شمارهٔ ۲۳۱: سوار من که غبار رهش به ماه رسید 138شمارهٔ ۲۳۲: زآتش تب مه رخسار تو در تاب مباد 139شمارهٔ ۲۳۳: دلم بی جمال تو نوری ندارد 140شمارهٔ ۲۳۴: کیم پیکان تو از دل برآید 141شمارهٔ ۲۳۵: به من دارد دلت جنگی که دارد 142شمارهٔ ۲۳۶: باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز ...143شمارهٔ ۲۳۷: آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد 144شمارهٔ ۲۳۸: گر ز هجران چشم من زینگونه خون پال ...145شمارهٔ ۲۳۹: رفتی و دل ز هجر تو با سوز و آه ما ...146شمارهٔ ۲۴۰: خبر آمدن یار دلم خرم کرد 147شمارهٔ ۲۴۱: سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشت ...148شمارهٔ ۲۴۲: بیا که خسته دلان را تویی معاد و م ...149شمارهٔ ۲۴۳: معنی الوجود فی صورالکون قد ظهر 150شمارهٔ ۲۴۴: شمت برقا یلوح للاسرار 151شمارهٔ ۲۴۵: گر همچو عود جا دهدم یار در کنار 152شمارهٔ ۲۴۶: اگر پرده برخیزد از روی کار 153شمارهٔ ۲۴۷: زهی نور تو از هر ذره ظاهر 154شمارهٔ ۲۴۸: تو نور مطلقی و دیگران مجالی نور 155شمارهٔ ۲۴۹: کار من آمد به جان از یار دور 156شمارهٔ ۲۵۰: مکن در کشتنم زین بیش تقصیر 157شمارهٔ ۲۵۱: نشستی دور ازین مشتاق مهجور 158شمارهٔ ۲۵۲: ز ره ملغز چو پرسم تو را به رسم لغ ...159شمارهٔ ۲۵۳: با جگر سوختگان یار نبودی هرگز 160شمارهٔ ۲۵۴: عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز 161شمارهٔ ۲۵۵: چون بامداد بینمت ای ماه دلفروز 162شمارهٔ ۲۵۶: خالیست ازان رشک پری خانه ام امروز 163شمارهٔ ۲۵۷: از شوق تو شوریست عجب در سرم امروز 164شمارهٔ ۲۵۸: لله الحمد آن جان و جهان آمد باز 165شمارهٔ ۲۵۹: نبود عروس ملک سزای کنار و بوس 166شمارهٔ ۲۶۰: صوفی از زنگ سوی آیینه دل بتراش 167شمارهٔ ۲۶۱: برکنار طاس گردون زد هلال انگشت دو ...168شمارهٔ ۲۶۲: مه اشترسوار من که شد رخش فلک پستش 169شمارهٔ ۲۶۳: خاکیست زر که رنگ دهد پرتو خورش 170شمارهٔ ۲۶۴: کمانداری که در قتلم بود تعجیل تأخ ...171شمارهٔ ۲۶۵: نازک اندامی که هست آسیب تن پیراهن ...172شمارهٔ ۲۶۶: آن که بر خیل بتان ساخت خدا پادشهش 173شمارهٔ ۲۶۷: جان و دل پیوند کن با یار بی مانند ...174شمارهٔ ۲۶۸: دادی ز لطف خوی مرا با وصال خویش 175شمارهٔ ۲۶۹: ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش 176شمارهٔ ۲۷۰: ای کرده ز حال من فراموش 177شمارهٔ ۲۷۱: بتی که از همه پوشیده ماند لطف تنش 178شمارهٔ ۲۷۲: برلب رسید جان که به جانان فرستمش 179شمارهٔ ۲۷۳: از یمن عشق سوره یوسف به حکم نص 180شمارهٔ ۲۷۴: هست خالی ز سبحه دست خواص 181شمارهٔ ۲۷۵: جوهر وجود عشق بود مابقی غرض 182شمارهٔ ۲۷۶: تا کی ای خواجه مهندس سخن نقطه و خ ...183شمارهٔ ۲۷۷: به کام نفس ز جام فنا نیابی حظ 184شمارهٔ ۲۷۸: آفتابی تو و اعیان وجودت مطلع 185شمارهٔ ۲۷۹: جبین نظم حسن رخت راست مطلع 186شمارهٔ ۲۸۰: مجلسی خواهم تهی از صلح و خالی از ...187شمارهٔ ۲۸۱: سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع 188شمارهٔ ۲۸۲: مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ 189شمارهٔ ۲۸۳: گرچه سوزد دل پروانه ز سودای چراغ 190شمارهٔ ۲۸۴: به ساعد تا نهاد آن سیمبر داغ 191شمارهٔ ۲۸۵: چند سوال ای پسر که چیست تصوف 192شمارهٔ ۲۸۶: آن تهیدست چه خوش گفت می لعل به کف 193شمارهٔ ۲۸۷: به از کدورت زهد ریاست باده صاف 194شمارهٔ ۲۸۸: زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف 195شمارهٔ ۲۸۹: میل شکل ابرویت دارم درین فیروزه ط ...196شمارهٔ ۲۹۰: چون جمال خود هم اندر خود تماشا کر ...197شمارهٔ ۲۹۱: بیا ای آرزوی جان عاشق 198شمارهٔ ۲۹۲: هر خزان آیدم از رنگ رزان بوی فراق 199شمارهٔ ۲۹۳: ای در سماع عشق تو تسبیح خوان ملک 200شمارهٔ ۲۹۴: در نعت بقا نیست کسی با تو مشارک 201شمارهٔ ۲۹۵: مراست از تب عشق تو جان آتشناک 202شمارهٔ ۲۹۶: بیا ای ز سر تا قدم جان پاک 203شمارهٔ ۲۹۷: ای خط و لب تو را به هم نزدیک 204شمارهٔ ۲۹۸: محتسب در دست سنگ انداخت در خمخانه ...205شمارهٔ ۲۹۹: قد راقنی جمالک یا راکب الجمل 206شمارهٔ ۳۰۰: حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل 207شمارهٔ ۳۰۱: ساقیا خیز کز محول حال 208شمارهٔ ۳۰۲: مرا تا کی جگرخون داری ای دل 209شمارهٔ ۳۰۳: دارد آن سرو گل اندام معنبر کاکل 210شمارهٔ ۳۰۴: شدم در گوشه میخانه محرم 211شمارهٔ ۳۰۵: چون ز فیض رشحات نم باران قدم 212شمارهٔ ۳۰۶: ایها الساقی ادر کأس المدام 213شمارهٔ ۳۰۷: صبح است و از خمار شبم مانده تلخکا ...214شمارهٔ ۳۰۸: بر اوج حسن روی تو ماهی بود تمام 215شمارهٔ ۳۰۹: بنشین دمی که پیش رخت زاریی کنم 216شمارهٔ ۳۱۰: من آن نیم که پی حفظ اعتقاد عوام 217شمارهٔ ۳۱۱: امر علی بالیات الخیام 218شمارهٔ ۳۱۲: که گوید سلام من مستهام 219شمارهٔ ۳۱۳: بی تو دارم ز جدا مردن بیم 220شمارهٔ ۳۱۴: به چشم تو زینسان که صیدی حقیرم 221شمارهٔ ۳۱۵: وه که از پای درافکند غم آن پسرم 222شمارهٔ ۳۱۶: به خاک درت ریخت اشک امشبم 223شمارهٔ ۳۱۷: دادیم دست چو دیدی به ره خود پستم 224شمارهٔ ۳۱۸: چون تاب نیاری که به تو دیده فروزم 225شمارهٔ ۳۱۹: ایستاده به سر از آه دمادم دودم 226شمارهٔ ۳۲۰: نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم 227شمارهٔ ۳۲۱: نشان پای سگانت که بر زمین بینم 228شمارهٔ ۳۲۲: خیزید حریفان که به میخانه درآییم 229شمارهٔ ۳۲۳: شدم به باغ که کنج فراغتی جویم 230شمارهٔ ۳۲۴: ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم 231شمارهٔ ۳۲۵: دردا که درآمد به درت پای به سنگم 232شمارهٔ ۳۲۶: چو دست بی تو بدین چشم اشکبار برم 233شمارهٔ ۳۲۷: گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیا ...234شمارهٔ ۳۲۸: چهره زرد ز خون بسته جگر ته به تهم 235شمارهٔ ۳۲۹: ای نوجوان که دل به کمند تو بسته ا ...236شمارهٔ ۳۳۰: دیده از جلوه بتان بستیم 237شمارهٔ ۳۳۱: شب که سر از حلقه سلک سگانت برزنم 238شمارهٔ ۳۳۲: عید فطر است بیا تا به می افطار کن ...239شمارهٔ ۳۳۳: نی ماه منظری که نظربازیی کنم 240شمارهٔ ۳۳۴: خوش آنکه روی توبینم در اضطراب شوم 241شمارهٔ ۳۳۵: به دل دردی عجب دارم نمی دانم که چ ...242شمارهٔ ۳۳۶: یار ما یار دگر کرد چه تدبیر کنیم 243شمارهٔ ۳۳۷: برخیز تا به عزم تماشا برون رویم 244شمارهٔ ۳۳۸: بی رخت چون به چمن راه کنم 245شمارهٔ ۳۳۹: هر چند جز فریب و فسونت نیافتم 246شمارهٔ ۳۴۰: چاره عشق تو صبر است ندانم چه کنم 247شمارهٔ ۳۴۱: ز هجران مرده ام جانا نپنداری که ج ...248شمارهٔ ۳۴۲: یار نی روی به گلشن چه کنم 249شمارهٔ ۳۴۳: مهر رخسار تو دارم که جفای تو کشم 250شمارهٔ ۳۴۴: از در صومعه آن به که قدم بازکشیم 251شمارهٔ ۳۴۵: در ره تو ز دیده پا کردم 252شمارهٔ ۳۴۶: به هیچ مسجد و محراب بی تو رو نکنم 253شمارهٔ ۳۴۷: دی تجربة المداد کردم 254شمارهٔ ۳۴۸: نه نگاری که دل و جان به غمش یارکن ...255شمارهٔ ۳۴۹: به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم 256شمارهٔ ۳۵۰: تا کی آرام دل بی خبرانت بینم 257شمارهٔ ۳۵۱: نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گ ...258شمارهٔ ۳۵۲: به بزم عشق بتان را چو نام می گویم 259شمارهٔ ۳۵۳: بیخود فتم هرجا روان آن قد رعنا بن ...260شمارهٔ ۳۵۴: چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم 261شمارهٔ ۳۵۵: تا کی از گریه پا به گل باشم 262شمارهٔ ۳۵۶: خوشا وقتی که از خود رسته باشیم 263شمارهٔ ۳۵۷: ساقی بیا که دیگر زین گفت و گو بجا ...264شمارهٔ ۳۵۸: ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم 265شمارهٔ ۳۵۹: زخط سبز خطان سبزه چون کند شادم 266شمارهٔ ۳۶۰: برخیز تا به جانب گلشن گذر کنیم 267شمارهٔ ۳۶۱: هر دم از کوی تو خواهم من شیدا برو ...268شمارهٔ ۳۶۲: برون خرام که تا در ره تو خاک شوم 269شمارهٔ ۳۶۳: کردی ز راندگان در خود شماره ام 270شمارهٔ ۳۶۴: خوش آنکه آینه سان رو به روی آن پس ...271شمارهٔ ۳۶۵: از نهانخانه وصل تو جدا افتادم 272شمارهٔ ۳۶۶: گر ز بار غم هجر تو به تنگ است دلم 273شمارهٔ ۳۶۷: ای روشن از فروغ رخت خانه دلم 274شمارهٔ ۳۶۸: من بسی خوبان عالم دیده ام 275شمارهٔ ۳۶۹: روز مردن کز وصال دوستان دل برکنم 276شمارهٔ ۳۷۰: گوهر نایابی و من بهر تو جان می کن ...277شمارهٔ ۳۷۱: چو نیست بخت که شب روی روشنت نگرم 278شمارهٔ ۳۷۲: عجب دردیست در جانم که درمانش نمی ...279شمارهٔ ۳۷۳: شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم 280شمارهٔ ۳۷۴: ندارم صبر کز روی تو چشم خون فشان ...281شمارهٔ ۳۷۵: مرا کی باشد آن یارا که چشم از یار ...282شمارهٔ ۳۷۶: چو ماه من سفری شد وطن نمی خواهم 283شمارهٔ ۳۷۷: شب نیست که از شوق رخت زار نمیرم 284شمارهٔ ۳۷۸: آن عید جان کجاست که قربان او شویم 285شمارهٔ ۳۷۹: عقل می گفت که چند است صفات تو و چ ...286شمارهٔ ۳۸۰: نیست جز رشته جان آن لب باریک و ده ...287شمارهٔ ۳۸۱: جان شیرین است گفتم آن دولب گفت آن ...288شمارهٔ ۳۸۲: رفتی و دیده ام به وداع تو خون فشا ...289شمارهٔ ۳۸۳: ای رخ تو جنت اهل یقین 290شمارهٔ ۳۸۴: خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین 291شمارهٔ ۳۸۵: ساقی برآمد ابر بهاران 292شمارهٔ ۳۸۶: ای در غمت انگشت نما سبحه شماران 293شمارهٔ ۳۸۷: عنایتی نکند یار نازنین با من 294شمارهٔ ۳۸۸: بیا جانا که تنگ آمد ز هجرانت جهان ...295شمارهٔ ۳۸۹: دارند جمع ما را خوبان مو پریشان 296شمارهٔ ۳۹۰: ای از تو به خون دل رنگین چو گلم د ...297شمارهٔ ۳۹۱: گر یار ما را پروای یاران 298شمارهٔ ۳۹۲: درین راهم گشادی نیست چندان 299شمارهٔ ۳۹۳: امشب افتاده ست شوری در میان عاشقا ...300شمارهٔ ۳۹۴: گنج خوشی است کنج خرابات عاشقان 301شمارهٔ ۳۹۵: زآب چشم کوهکن کان لاله گون آمد بر ...302شمارهٔ ۳۹۶: مگو چو لب بگشایی که خنده برشکر اس ...303شمارهٔ ۳۹۷: چون نهم سر در رهت یعنی که خاک پاس ...304شمارهٔ ۳۹۸: آن نازنین جوان را میل شکار جان بی ...305شمارهٔ ۳۹۹: بیا ای همچو گل رنگین تو را دامن ب ...306شمارهٔ ۴۰۰: بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من 307شمارهٔ ۴۰۱: نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من 308شمارهٔ ۴۰۲: چین در جبین فکنده گذشتی به سوی من 309شمارهٔ ۴۰۳: بیا ای ساقی گلرخ می گلرنگ گردان ک ...310شمارهٔ ۴۰۴: تا کی از جان خود جدا بودن 311شمارهٔ ۴۰۵: ای ز لعل لب تو خون دل من 312شمارهٔ ۴۰۶: زنی بر دل ز مژگان زخم و داری ابرو ...313شمارهٔ ۴۰۷: مه ترکی زبان من نداند فارسی چندان 314شمارهٔ ۴۰۸: خواجه درمانده فرج است و گرفتار گل ...315شمارهٔ ۴۰۹: قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابر ...316شمارهٔ ۴۱۰: ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو 317شمارهٔ ۴۱۱: آن تندخو که آمد خون ریختن فن او 318شمارهٔ ۴۱۲: تا نموده ست سر از طرف کله کاکل تو 319شمارهٔ ۴۱۳: خورشید و ماه را چه برابر کنم به ت ...320شمارهٔ ۴۱۴: فصل بهار شد بگشا چشم انتباه 321شمارهٔ ۴۱۵: ای ز سنبل خط تو برگل نقاب انداخته 322شمارهٔ ۴۱۶: شاهد گل باز زنگاری نقاب انداخته 323شمارهٔ ۴۱۷: بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه 324شمارهٔ ۴۱۸: من که از سوز دل غمزده گشتم همه آه 325شمارهٔ ۴۱۹: ابروی تو هرکه دید ای ماه 326شمارهٔ ۴۲۰: با اشک خونین دور از تو ای ماه 327شمارهٔ ۴۲۱: واعظ خر است و انجمن وعظ خرگله 328شمارهٔ ۴۲۲: هست انجمن ما چمنی پر گل و لاله 329شمارهٔ ۴۲۳: ببین پیاله هزاران به روی دشت ز لا ...330شمارهٔ ۴۲۴: ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز د ...331شمارهٔ ۴۲۵: بی لعل تو دل درون سینه 332شمارهٔ ۴۲۶: غزال من که لبش رو به سبزی آورده 333شمارهٔ ۴۲۷: وقت گل ترک می و جام که چه 334شمارهٔ ۴۲۸: گل را فراز شاخ بین در جلوه ناز آم ...335شمارهٔ ۴۲۹: چو حلقه دور افق بر من است تنگ شده 336شمارهٔ ۴۳۰: تا به چشم تو سرمه ره کرده 337شمارهٔ ۴۳۱: رخت را مه نخوانند اهل توجیه 338شمارهٔ ۴۳۲: ای به خوبی رخ تو از مه به 339شمارهٔ ۴۳۳: بتی که بود چو جانم به سینه جا کرد ...340شمارهٔ ۴۳۴: ای نامه ز خود به خود نوشته 341شمارهٔ ۴۳۵: سرو من بر رخ گل جعد سمن سای منه 342شمارهٔ ۴۳۶: ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته 343شمارهٔ ۴۳۷: خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه 344شمارهٔ ۴۳۸: ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخت ...345شمارهٔ ۴۳۹: ماییم ز مشرب مغانه 346شمارهٔ ۴۴۰: ای چو جان در دل من جا کرده 347شمارهٔ ۴۴۱: ای به بالا بلای جان همه 348شمارهٔ ۴۴۲: منم عاشق و بیدل و مبتلا 349شمارهٔ ۴۴۳: تا چو قدح با دل پر خون نیی 350شمارهٔ ۴۴۴: چون هوای باغ با این شکل موزون کرد ...351شمارهٔ ۴۴۵: چه سود ازآنکه کم از کبک خوشخرام ن ...352شمارهٔ ۴۴۶: خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو ...353شمارهٔ ۴۴۷: انت شمس البقا و غیرک فی 354شمارهٔ ۴۴۸: بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی 355شمارهٔ ۴۴۹: فداک امی یا غایة المنی و ابی 356شمارهٔ ۴۵۰: ماییم شسته زآب می دست از همه آلود ...357شمارهٔ ۴۵۱: تویی آن آفتاب عالم آرای 358شمارهٔ ۴۵۲: آمدی و آتشم به خانه زدی 359شمارهٔ ۴۵۳: بر اوج حسن چون خورشید فردی 360شمارهٔ ۴۵۴: چند باشم چشم بر در، گوش بر آواز پ ...361شمارهٔ ۴۵۵: خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی 362شمارهٔ ۴۵۶: همی دهد خبر از گل نسیم صبحدمی 363شمارهٔ ۴۵۷: بتابی بر همه چون ماه و از من روی ...364شمارهٔ ۴۵۸: جهانی تازه شد از فیض تو ای ابر نو ...365شمارهٔ ۴۵۹: به هر که هست چو شیر و شکر درآمیزی 366شمارهٔ ۴۶۰: عشق تو منسوخ ساخت دفتر علامگی 367شمارهٔ ۴۶۱: بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فر ...368شمارهٔ ۴۶۲: گرفت خاطرت از عاشقان شیدایی 369شمارهٔ ۴۶۳: شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی 370شمارهٔ ۴۶۴: بهر خدنگ آه از بیداد دلستانی 371شمارهٔ ۴۶۵: ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی 372شمارهٔ ۴۶۶: برگل از سبزه خط غالیه بویی داری 373شمارهٔ ۴۶۷: در وقت گل ای بلبل فریاد بسی داری 374شمارهٔ ۴۶۸: روشن شبی که شمع شبستان من شوی 375شمارهٔ ۴۶۹: از هیچ نشان داده دهانی که تو داری 376شمارهٔ ۴۷۰: چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش ا ...377شمارهٔ ۴۷۱: پریرم دیدی و نادیده کردی 378شمارهٔ ۴۷۲: گویی که منم یار تو ای جان و نباشی 379شمارهٔ ۴۷۳: دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی 380شمارهٔ ۴۷۴: سبزخطا و گلرخا تازه بهار کیستی 381شمارهٔ ۴۷۵: زما همی گذری و به ما نمی نگری 382شمارهٔ ۴۷۶: دل مرا ز هزار آرزو بگردانی 383شمارهٔ ۴۷۷: ای کاش من برآن سر کو خاک بودمی 384شمارهٔ ۴۷۸: دیدمی دیدار آن دلدار دعنا کاشکی 385شمارهٔ ۴۷۹: ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی 386شمارهٔ ۴۸۰: هیچ ازین مبتلا نمی پرسی 387شمارهٔ ۴۸۱: سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی 388شمارهٔ ۴۸۲: مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شد ...389شمارهٔ ۴۸۳: چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی 390شمارهٔ ۴۸۴: در کمندت به گرفتاری من نیست کسی 391شمارهٔ ۴۸۵: بپوش خط بناگوش نازنین کسی 392شمارهٔ ۴۸۶: بیمار تو شدم به عیادت نیامدی 393شمارهٔ ۴۸۷: نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه ...394شمارهٔ ۴۸۸: ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی 395شمارهٔ ۴۸۹: ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شک ...396شمارهٔ ۴۹۰: ای سپهر از هجر یارم سوختی 397شمارهٔ ۴۹۱: دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی 398شمارهٔ ۴۹۲: ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی 399شمارهٔ ۴۹۳: دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ