به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جامی هروی

جامی هرویغزلیاتشمارهٔ ۸۳: به کوی عزلتم ویرانه ای هست

1930عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به کوی عزلتم ویرانه ای هست

ز نقد وقت درویشانه ای هست

به دستم تا ز هستی دست شویم

ز خم نیستی پیمانه ای هست

مکن دورم که دارد ذوق دیگر

به گرد شمع چون پروانه ای هست

چو بر دیوانگان می افکنی سنگ

نمی گویی مرا دیوانه ای هست

چه خوی است اینکه سوی آشنایان

نیاری روی تا بیگانه ای هست

اگر خانه نباشد خوب غم نیست

چو از خوبان تو را همخانه ای هست

مخور جامی فریب سبحه خوانان

که دامی هست هر جا دانه ای هست

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۲: بر لبم آهی نمی آید که دودآمیز نیست 2شمارهٔ ۸۳: به کوی عزلتم ویرانه ای هست 3شمارهٔ ۸۴: غنچه همچون دهان تنگ تو نیست 4شمارهٔ ۸۵: از تو بر دلها کمینها نیک نیست 5شمارهٔ ۸۶: ای که سلطان خیالت کرده در جان منزل ...6شمارهٔ ۸۷: زآهم آتش به خانه افتاده ست 7شمارهٔ ۸۸: تو را ز دوست بگویم حکایت بی پوست 8شمارهٔ ۸۹: زهی به نسخ گل آورده خط بناگوشت 9شمارهٔ ۹۰: مقام عارف عالی مقام بی وطنیست 10شمارهٔ ۹۱: بستان ز شکوفه پر از انوار تجلی ست 11شمارهٔ ۹۲: تا از گل تو سبزه برون آمدن گرفت 12شمارهٔ ۹۳: پا نه به طرف باغ که گل زیر دست توس ...13شمارهٔ ۹۴: جانم ز غمت به لب رسیده ست 14شمارهٔ ۹۵: زمی تلخ سبویی که به دست آمده است 15شمارهٔ ۹۶: چندم از خویش جدا خواهی داشت 16شمارهٔ ۹۷: به بزم زنده دلان ذکر دی و فردا نیس ...17شمارهٔ ۹۸: در دلم زآتش تو داغ بس است 18شمارهٔ ۹۹: نه دل بی تو ز جانی دور مانده ست 19شمارهٔ ۱۰۰: نکرد لطف تو کاری و وقت کار گذشت 20شمارهٔ ۱۰۱: یار بر دیده راه کرد و گذشت 21شمارهٔ ۱۰۲: آنچه در چشمم ز یار و طلعت زیبای ا ...22شمارهٔ ۱۰۳: با داغ تو چو لاله دلم خویش برآمده ...23شمارهٔ ۱۰۴: به خدا غیر خدا در دو جهان چیزی نی ...24شمارهٔ ۱۰۵: یار اگر شبرو و عیار بود باکی نیست 25شمارهٔ ۱۰۶: چون کمر بسته مه من به سفر بیرون ر ...26شمارهٔ ۱۰۷: آن ترکمان پسر که دل ما نشان اوست 27شمارهٔ ۱۰۸: مردم چشمم ز تو خالی بس است 28شمارهٔ ۱۰۹: ای سنبل مشکین زده سر از گل رویت 29شمارهٔ ۱۱۰: نه چنان گرفت خانه به دل من آرزویت 30شمارهٔ ۱۱۱: سبزه نو که ز گلزار رخت سرزده است 31شمارهٔ ۱۱۲: چون تو ماهی در همه آفاق نیست 32شمارهٔ ۱۱۳: هیچ کس نیست که حیران شده روی تو ن ...33شمارهٔ ۱۱۴: بلبل چو مطربان به غزلخوانی آمده س ...34شمارهٔ ۱۱۵: رنگ رخت ز تاب تب ای سیمبر شکست 35شمارهٔ ۱۱۶: سرو گل اندام من طرف کله برشکست 36شمارهٔ ۱۱۷: وقت گل شد بزم عشرت بر لب جو خوشتر ...37شمارهٔ ۱۱۸: دودم از سینه که گرد آمده بالای سر ...38شمارهٔ ۱۱۹: به باغم بی رخت تسکین محال است 39شمارهٔ ۱۲۰: یا از زبان دوست شنو داستان دوست 40شمارهٔ ۱۲۱: شنیده ام که به گل بلبل سحرخوان گف ...41شمارهٔ ۱۲۲: ساقیا می ده که صحرا سبز و بستان خ ...42شمارهٔ ۱۲۳: برفت یار و مرا در فراق خویش گذاشت 43شمارهٔ ۱۲۴: ترک شیرین شمایلی که مراست 44شمارهٔ ۱۲۵: هنوز یک گل تو از هزار نشکفته ست 45شمارهٔ ۱۲۶: به عشق آن پیر عالمگیر گشته ست 46شمارهٔ ۱۲۷: چیست آن زلف سیه پیش رخت کافروخته ...47شمارهٔ ۱۲۸: جلوه حسن تو کجاست که نیست 48شمارهٔ ۱۲۹: دلنواز ز من خسته جگر بازمایست 49شمارهٔ ۱۳۰: یار دروغ وعده بیباک من کجاست 50شمارهٔ ۱۳۱: آنکه گل را غیرت از لطف تن او خاست ...51شمارهٔ ۱۳۲: جمال عشق قدیم است و مابقی محدث 52شمارهٔ ۱۳۳: مرا نیست بر خوردن باده باعث 53شمارهٔ ۱۳۴: می کند عشق تو تاراج دل و دین الغی ...54شمارهٔ ۱۳۵: یار اگر در بست بر رویت چه باشی در ...55شمارهٔ ۱۳۶: چنین که سالک ما می نهد قدم کج مج 56شمارهٔ ۱۳۷: به مهر و ماه فلک کودکیست بازی سنج 57شمارهٔ ۱۳۸: ای ز تو قیل و قال ما همه هیچ 58شمارهٔ ۱۳۹: قد بدا نور فالق الاصباح 59شمارهٔ ۱۴۰: هر لحظه نمایی به لباس دگرم رخ 60شمارهٔ ۱۴۱: برآ به پای خرد گرد آن برآمده کاخ 61شمارهٔ ۱۴۲: می رسد از دولت عشقم مدد 62شمارهٔ ۱۴۳: خوش آن که شد به دلی از مضیق حرص آ ...63شمارهٔ ۱۴۴: زاده عشقی هم ازو خواه زاد 64شمارهٔ ۱۴۵: نام خود را عاشق صادق کنم سویت سوا ...65شمارهٔ ۱۴۶: آنان که دست رد به رخ ما نهاده اند 66شمارهٔ ۱۴۷: آنان که در فسون محبت فسانه اند 67شمارهٔ ۱۴۸: لعل لب تو اشک مرا خون ناب کرد 68شمارهٔ ۱۴۹: جلوه گل رخت از طره چون سنبل کرد 69شمارهٔ ۱۵۰: هر کس که سود چهره به راه تو سود ک ...70شمارهٔ ۱۵۱: دوش در حلقه زلف تو دلم جا می کرد 71شمارهٔ ۱۵۲: چه لطف بود که شیرین شمایل من کرد 72شمارهٔ ۱۵۳: حسن تو راه امید و بیم زد 73شمارهٔ ۱۵۴: به طرف باغ عجب دلکش است سایه بید 74شمارهٔ ۱۵۵: کجا شد آنکه شب آن مه به خانه من ب ...75شمارهٔ ۱۵۶: ساقی بیار می که گل از غنچه رو نمو ...76شمارهٔ ۱۵۷: ترانه های تحیت سرودهای درود 77شمارهٔ ۱۵۸: هر که از میکده عشق تو بویی شنود 78شمارهٔ ۱۵۹: خوش آن مقام که در وی دلی فرود آید 79شمارهٔ ۱۶۰: پرتو روی تو بر باده گلفام افتاد 80شمارهٔ ۱۶۱: چه سود آن تیشه کش بر سنگ دست کوهک ...81شمارهٔ ۱۶۲: ز شوقت زنم دم زبانم بسوزد 82شمارهٔ ۱۶۳: صبا چو حلقه آن زلف تابدار گشاد 83شمارهٔ ۱۶۴: یار هر دم سر بازار دگر می طلبد 84شمارهٔ ۱۶۵: به ناز می رود آن شوخ و باز می نگر ...85شمارهٔ ۱۶۶: کی بود کی که ز خوان تو صلایی برسد 86شمارهٔ ۱۶۷: هیچ شب تیر غمت بر دل شیدا نرسد 87شمارهٔ ۱۶۸: محتسب جمعیت رندان چو دید آشفته شد 88شمارهٔ ۱۶۹: به توبه شیخ مهوس مرا موسوس شد 89شمارهٔ ۱۷۰: صوفی ز خانقه به خرابات می رود 90شمارهٔ ۱۷۱: با یار کوچ کرده ز دل ناله می رود 91شمارهٔ ۱۷۲: ز آفتاب به رشکم که زیر پای تو افت ...92شمارهٔ ۱۷۳: گر چه صد جان در ره جانان زیان خوا ...93شمارهٔ ۱۷۴: گه عشق به ذات می نماید 94شمارهٔ ۱۷۵: عارف که سخن به راه گوید 95شمارهٔ ۱۷۶: به آن بالا و رخ بر هر زمین کان نا ...96شمارهٔ ۱۷۷: نه همین وقت مرا عشق مشوش دارد 97شمارهٔ ۱۷۸: نسیم باده به جان مژده حیات دهد 98شمارهٔ ۱۷۹: هر که بینم که پس زانوی غم آه کشد 99شمارهٔ ۱۸۰: دمبدم خونم ز دیده بر گریبان می چک ...100شمارهٔ ۱۸۱: به هر خانه کان نازنین می نماید 101شمارهٔ ۱۸۲: ازان با کوه غم فرهاد دست اندر کمر ...102شمارهٔ ۱۸۳: دل نه خرم، سبزه و گل در نظر خرم چ ...103شمارهٔ ۱۸۴: اگر از عشق همراهی نباشد 104شمارهٔ ۱۸۵: می شوم زنده ز سرکان نازنینم می کش ...105شمارهٔ ۱۸۶: خط مشکین کز رخ آن نازنین سر برزند 106شمارهٔ ۱۸۷: دل من راه دینداران ره میخانه می د ...107شمارهٔ ۱۸۸: بی تو جان زندگی نمی خواهد 108شمارهٔ ۱۸۹: بوی آن آشنا که می آرد 109شمارهٔ ۱۹۰: هر مست که می به دست گیرد 110شمارهٔ ۱۹۱: دور ازان لب اشک من سرخ است و چشم ...111شمارهٔ ۱۹۲: تا صبا طره شبرنگ تو را برهم زد 112شمارهٔ ۱۹۳: به بزم وصل ما و من نگنجد 113شمارهٔ ۱۹۴: ساقی ما دوش باما در سر انصاف بود 114شمارهٔ ۱۹۵: یار رفت و خیربادی هم نکرد 115شمارهٔ ۱۹۶: شد دلم دیوانه وقت آمد که تدبیرش ک ...116شمارهٔ ۱۹۷: چنین که حسن تو عرض جمال غیب کند 117شمارهٔ ۱۹۸: دمبدم دیده که خون می ریزد 118شمارهٔ ۱۹۹: ز سدره طوبی اگر آمدن سوی تو تواند 119شمارهٔ ۲۰۰: یارم به خانه ای که شب تار دررود 120شمارهٔ ۲۰۱: اندیشه جمال تو حیرانی آورد 121شمارهٔ ۲۰۲: زلف تو ماه را به سیه پوشی آورد 122شمارهٔ ۲۰۳: نه در کوه این صدا از تیشه فرهاد م ...123شمارهٔ ۲۰۴: آن که خودرو لاله اش داغ نهانم تاز ...124شمارهٔ ۲۰۵: خطت کز طرف نسرین سربرآورد 125شمارهٔ ۲۰۶: هر شب به تو مه روی به همخانگی آرد 126شمارهٔ ۲۰۷: دل با غمت آشناییم داد 127شمارهٔ ۲۰۸: یار ما عزم سفر کرد خدا یارش باد 128شمارهٔ ۲۰۹: باز ازین راه صدای جرسی می آید 129شمارهٔ ۲۱۰: نی رخ آن مه چنینم بی دل و دین می ...130شمارهٔ ۲۱۱: آمد ازملک عشق لشکر درد 131شمارهٔ ۲۱۲: سبزه از طرف چمن می خیزد 132شمارهٔ ۲۱۳: تو تنگ چشمی آن شوخ بین چو ناز کند 133شمارهٔ ۲۱۴: آن سهی سرو چو گلگشت لب جو می کرد 134شمارهٔ ۲۱۵: نام لبت چون به زبان می آید 135شمارهٔ ۲۱۶: ناله دردناک می آید 136شمارهٔ ۲۱۷: وقت گل خوش آن که جا بر طرف گلشن م ...137شمارهٔ ۲۱۸: شهید داغ تو فردا ز گل چو لاله برآ ...138شمارهٔ ۲۱۹: شب کجا رفتی که دور از روی تو خواب ...139شمارهٔ ۲۲۰: چه جور ماند که برما مه صیام نکرد 140شمارهٔ ۲۲۱: ز داغ هجر تو سوزم ز گشت باغ چه سو ...141شمارهٔ ۲۲۲: گر چه اندازد به شاخ سدره امیدم کم ...142شمارهٔ ۲۲۳: گهی که بر سر زلفت شمال می گذرد 143شمارهٔ ۲۲۴: گر چه از دل دیده رخت خود به موج خ ...144شمارهٔ ۲۲۵: سرکویت ز شور بیخودان میخانه را ما ...145شمارهٔ ۲۲۶: ساقیا عهد گل از ابر بهاران تازه ش ...146شمارهٔ ۲۲۷: پریرخا چو خیالت فسونگری گیرد 147شمارهٔ ۲۲۸: اگر نه ساغر لعلت به کام خواهد شد 148شمارهٔ ۲۲۹: صبا همدم بوی جانان رسید 149شمارهٔ ۲۳۰: ز شوقت سوختم هرکس به کویت خانه ای ...150شمارهٔ ۲۳۱: سوار من که غبار رهش به ماه رسید 151شمارهٔ ۲۳۲: زآتش تب مه رخسار تو در تاب مباد 152شمارهٔ ۲۳۳: دلم بی جمال تو نوری ندارد 153شمارهٔ ۲۳۴: کیم پیکان تو از دل برآید 154شمارهٔ ۲۳۵: به من دارد دلت جنگی که دارد 155شمارهٔ ۲۳۶: باز گل اسباب معشوقی به بستان ساز ...156شمارهٔ ۲۳۷: آن ترک کج کله چو هوای شکار کرد 157شمارهٔ ۲۳۸: گر ز هجران چشم من زینگونه خون پال ...158شمارهٔ ۲۳۹: رفتی و دل ز هجر تو با سوز و آه ما ...159شمارهٔ ۲۴۰: خبر آمدن یار دلم خرم کرد 160شمارهٔ ۲۴۱: سحر چون ابر نیسان سایه بان بر کشت ...161شمارهٔ ۲۴۲: بیا که خسته دلان را تویی معاد و م ...162شمارهٔ ۲۴۳: معنی الوجود فی صورالکون قد ظهر 163شمارهٔ ۲۴۴: شمت برقا یلوح للاسرار 164شمارهٔ ۲۴۵: گر همچو عود جا دهدم یار در کنار 165شمارهٔ ۲۴۶: اگر پرده برخیزد از روی کار 166شمارهٔ ۲۴۷: زهی نور تو از هر ذره ظاهر 167شمارهٔ ۲۴۸: تو نور مطلقی و دیگران مجالی نور 168شمارهٔ ۲۴۹: کار من آمد به جان از یار دور 169شمارهٔ ۲۵۰: مکن در کشتنم زین بیش تقصیر 170شمارهٔ ۲۵۱: نشستی دور ازین مشتاق مهجور 171شمارهٔ ۲۵۲: ز ره ملغز چو پرسم تو را به رسم لغ ...172شمارهٔ ۲۵۳: با جگر سوختگان یار نبودی هرگز 173شمارهٔ ۲۵۴: عمر بگذشت و رخت سیر ندیدم هرگز 174شمارهٔ ۲۵۵: چون بامداد بینمت ای ماه دلفروز 175شمارهٔ ۲۵۶: خالیست ازان رشک پری خانه ام امروز 176شمارهٔ ۲۵۷: از شوق تو شوریست عجب در سرم امروز 177شمارهٔ ۲۵۸: لله الحمد آن جان و جهان آمد باز 178شمارهٔ ۲۵۹: نبود عروس ملک سزای کنار و بوس 179شمارهٔ ۲۶۰: صوفی از زنگ سوی آیینه دل بتراش 180شمارهٔ ۲۶۱: برکنار طاس گردون زد هلال انگشت دو ...181شمارهٔ ۲۶۲: مه اشترسوار من که شد رخش فلک پستش 182شمارهٔ ۲۶۳: خاکیست زر که رنگ دهد پرتو خورش 183شمارهٔ ۲۶۴: کمانداری که در قتلم بود تعجیل تأخ ...184شمارهٔ ۲۶۵: نازک اندامی که هست آسیب تن پیراهن ...185شمارهٔ ۲۶۶: آن که بر خیل بتان ساخت خدا پادشهش 186شمارهٔ ۲۶۷: جان و دل پیوند کن با یار بی مانند ...187شمارهٔ ۲۶۸: دادی ز لطف خوی مرا با وصال خویش 188شمارهٔ ۲۶۹: ای دل متاع جان به لب لعل یار بخش 189شمارهٔ ۲۷۰: ای کرده ز حال من فراموش 190شمارهٔ ۲۷۱: بتی که از همه پوشیده ماند لطف تنش 191شمارهٔ ۲۷۲: برلب رسید جان که به جانان فرستمش 192شمارهٔ ۲۷۳: از یمن عشق سوره یوسف به حکم نص 193شمارهٔ ۲۷۴: هست خالی ز سبحه دست خواص 194شمارهٔ ۲۷۵: جوهر وجود عشق بود مابقی غرض 195شمارهٔ ۲۷۶: تا کی ای خواجه مهندس سخن نقطه و خ ...196شمارهٔ ۲۷۷: به کام نفس ز جام فنا نیابی حظ 197شمارهٔ ۲۷۸: آفتابی تو و اعیان وجودت مطلع 198شمارهٔ ۲۷۹: جبین نظم حسن رخت راست مطلع 199شمارهٔ ۲۸۰: مجلسی خواهم تهی از صلح و خالی از ...200شمارهٔ ۲۸۱: سحر که صوفی صبح از نشیمن ابداع 201شمارهٔ ۲۸۲: مرا دلیست ز تن غافل و ز جان فارغ 202شمارهٔ ۲۸۳: گرچه سوزد دل پروانه ز سودای چراغ 203شمارهٔ ۲۸۴: به ساعد تا نهاد آن سیمبر داغ 204شمارهٔ ۲۸۵: چند سوال ای پسر که چیست تصوف 205شمارهٔ ۲۸۶: آن تهیدست چه خوش گفت می لعل به کف 206شمارهٔ ۲۸۷: به از کدورت زهد ریاست باده صاف 207شمارهٔ ۲۸۸: زهی دهان تو کام شکرلبان شگرف 208شمارهٔ ۲۸۹: میل شکل ابرویت دارم درین فیروزه ط ...209شمارهٔ ۲۹۰: چون جمال خود هم اندر خود تماشا کر ...210شمارهٔ ۲۹۱: بیا ای آرزوی جان عاشق 211شمارهٔ ۲۹۲: هر خزان آیدم از رنگ رزان بوی فراق 212شمارهٔ ۲۹۳: ای در سماع عشق تو تسبیح خوان ملک 213شمارهٔ ۲۹۴: در نعت بقا نیست کسی با تو مشارک 214شمارهٔ ۲۹۵: مراست از تب عشق تو جان آتشناک 215شمارهٔ ۲۹۶: بیا ای ز سر تا قدم جان پاک 216شمارهٔ ۲۹۷: ای خط و لب تو را به هم نزدیک 217شمارهٔ ۲۹۸: محتسب در دست سنگ انداخت در خمخانه ...218شمارهٔ ۲۹۹: قد راقنی جمالک یا راکب الجمل 219شمارهٔ ۳۰۰: حادی عشق اگر راز تو گوید به جبل 220شمارهٔ ۳۰۱: ساقیا خیز کز محول حال 221شمارهٔ ۳۰۲: مرا تا کی جگرخون داری ای دل 222شمارهٔ ۳۰۳: دارد آن سرو گل اندام معنبر کاکل 223شمارهٔ ۳۰۴: شدم در گوشه میخانه محرم 224شمارهٔ ۳۰۵: چون ز فیض رشحات نم باران قدم 225شمارهٔ ۳۰۶: ایها الساقی ادر کأس المدام 226شمارهٔ ۳۰۷: صبح است و از خمار شبم مانده تلخکا ...227شمارهٔ ۳۰۸: بر اوج حسن روی تو ماهی بود تمام 228شمارهٔ ۳۰۹: بنشین دمی که پیش رخت زاریی کنم 229شمارهٔ ۳۱۰: من آن نیم که پی حفظ اعتقاد عوام 230شمارهٔ ۳۱۱: امر علی بالیات الخیام 231شمارهٔ ۳۱۲: که گوید سلام من مستهام 232شمارهٔ ۳۱۳: بی تو دارم ز جدا مردن بیم 233شمارهٔ ۳۱۴: به چشم تو زینسان که صیدی حقیرم 234شمارهٔ ۳۱۵: وه که از پای درافکند غم آن پسرم 235شمارهٔ ۳۱۶: به خاک درت ریخت اشک امشبم 236شمارهٔ ۳۱۷: دادیم دست چو دیدی به ره خود پستم 237شمارهٔ ۳۱۸: چون تاب نیاری که به تو دیده فروزم 238شمارهٔ ۳۱۹: ایستاده به سر از آه دمادم دودم 239شمارهٔ ۳۲۰: نیست جز رخ به کف پای تو سودن هوسم 240شمارهٔ ۳۲۱: نشان پای سگانت که بر زمین بینم 241شمارهٔ ۳۲۲: خیزید حریفان که به میخانه درآییم 242شمارهٔ ۳۲۳: شدم به باغ که کنج فراغتی جویم 243شمارهٔ ۳۲۴: ز سجده ای که نباشد در ابرویت رویم 244شمارهٔ ۳۲۵: دردا که درآمد به درت پای به سنگم 245شمارهٔ ۳۲۶: چو دست بی تو بدین چشم اشکبار برم 246شمارهٔ ۳۲۷: گناه عشق بتان گر چه ساخت نامه سیا ...247شمارهٔ ۳۲۸: چهره زرد ز خون بسته جگر ته به تهم 248شمارهٔ ۳۲۹: ای نوجوان که دل به کمند تو بسته ا ...249شمارهٔ ۳۳۰: دیده از جلوه بتان بستیم 250شمارهٔ ۳۳۱: شب که سر از حلقه سلک سگانت برزنم 251شمارهٔ ۳۳۲: عید فطر است بیا تا به می افطار کن ...252شمارهٔ ۳۳۳: نی ماه منظری که نظربازیی کنم 253شمارهٔ ۳۳۴: خوش آنکه روی توبینم در اضطراب شوم 254شمارهٔ ۳۳۵: به دل دردی عجب دارم نمی دانم که چ ...255شمارهٔ ۳۳۶: یار ما یار دگر کرد چه تدبیر کنیم 256شمارهٔ ۳۳۷: برخیز تا به عزم تماشا برون رویم 257شمارهٔ ۳۳۸: بی رخت چون به چمن راه کنم 258شمارهٔ ۳۳۹: هر چند جز فریب و فسونت نیافتم 259شمارهٔ ۳۴۰: چاره عشق تو صبر است ندانم چه کنم 260شمارهٔ ۳۴۱: ز هجران مرده ام جانا نپنداری که ج ...261شمارهٔ ۳۴۲: یار نی روی به گلشن چه کنم 262شمارهٔ ۳۴۳: مهر رخسار تو دارم که جفای تو کشم 263شمارهٔ ۳۴۴: از در صومعه آن به که قدم بازکشیم 264شمارهٔ ۳۴۵: در ره تو ز دیده پا کردم 265شمارهٔ ۳۴۶: به هیچ مسجد و محراب بی تو رو نکنم 266شمارهٔ ۳۴۷: دی تجربة المداد کردم 267شمارهٔ ۳۴۸: نه نگاری که دل و جان به غمش یارکن ...268شمارهٔ ۳۴۹: به عزم کعبه سفر گفتم اختیار کنم 269شمارهٔ ۳۵۰: تا کی آرام دل بی خبرانت بینم 270شمارهٔ ۳۵۱: نمی خواهم که با کس راز آن پیمان گ ...271شمارهٔ ۳۵۲: به بزم عشق بتان را چو نام می گویم 272شمارهٔ ۳۵۳: بیخود فتم هرجا روان آن قد رعنا بن ...273شمارهٔ ۳۵۴: چون خرامان قدت ای سرو دلارا بنگرم 274شمارهٔ ۳۵۵: تا کی از گریه پا به گل باشم 275شمارهٔ ۳۵۶: خوشا وقتی که از خود رسته باشیم 276شمارهٔ ۳۵۷: ساقی بیا که دیگر زین گفت و گو بجا ...277شمارهٔ ۳۵۸: ز جوش باده چو گرددترانه گو لب خم 278شمارهٔ ۳۵۹: زخط سبز خطان سبزه چون کند شادم 279شمارهٔ ۳۶۰: برخیز تا به جانب گلشن گذر کنیم 280شمارهٔ ۳۶۱: هر دم از کوی تو خواهم من شیدا برو ...281شمارهٔ ۳۶۲: برون خرام که تا در ره تو خاک شوم 282شمارهٔ ۳۶۳: کردی ز راندگان در خود شماره ام 283شمارهٔ ۳۶۴: خوش آنکه آینه سان رو به روی آن پس ...284شمارهٔ ۳۶۵: از نهانخانه وصل تو جدا افتادم 285شمارهٔ ۳۶۶: گر ز بار غم هجر تو به تنگ است دلم 286شمارهٔ ۳۶۷: ای روشن از فروغ رخت خانه دلم 287شمارهٔ ۳۶۸: من بسی خوبان عالم دیده ام 288شمارهٔ ۳۶۹: روز مردن کز وصال دوستان دل برکنم 289شمارهٔ ۳۷۰: گوهر نایابی و من بهر تو جان می کن ...290شمارهٔ ۳۷۱: چو نیست بخت که شب روی روشنت نگرم 291شمارهٔ ۳۷۲: عجب دردیست در جانم که درمانش نمی ...292شمارهٔ ۳۷۳: شب خیالت چو شود پردگی منظر چشم 293شمارهٔ ۳۷۴: ندارم صبر کز روی تو چشم خون فشان ...294شمارهٔ ۳۷۵: مرا کی باشد آن یارا که چشم از یار ...295شمارهٔ ۳۷۶: چو ماه من سفری شد وطن نمی خواهم 296شمارهٔ ۳۷۷: شب نیست که از شوق رخت زار نمیرم 297شمارهٔ ۳۷۸: آن عید جان کجاست که قربان او شویم 298شمارهٔ ۳۷۹: عقل می گفت که چند است صفات تو و چ ...299شمارهٔ ۳۸۰: نیست جز رشته جان آن لب باریک و ده ...300شمارهٔ ۳۸۱: جان شیرین است گفتم آن دولب گفت آن ...301شمارهٔ ۳۸۲: رفتی و دیده ام به وداع تو خون فشا ...302شمارهٔ ۳۸۳: ای رخ تو جنت اهل یقین 303شمارهٔ ۳۸۴: خوانی کشیده عشق سزاوار آفرین 304شمارهٔ ۳۸۵: ساقی برآمد ابر بهاران 305شمارهٔ ۳۸۶: ای در غمت انگشت نما سبحه شماران 306شمارهٔ ۳۸۷: عنایتی نکند یار نازنین با من 307شمارهٔ ۳۸۸: بیا جانا که تنگ آمد ز هجرانت جهان ...308شمارهٔ ۳۸۹: دارند جمع ما را خوبان مو پریشان 309شمارهٔ ۳۹۰: ای از تو به خون دل رنگین چو گلم د ...310شمارهٔ ۳۹۱: گر یار ما را پروای یاران 311شمارهٔ ۳۹۲: درین راهم گشادی نیست چندان 312شمارهٔ ۳۹۳: امشب افتاده ست شوری در میان عاشقا ...313شمارهٔ ۳۹۴: گنج خوشی است کنج خرابات عاشقان 314شمارهٔ ۳۹۵: زآب چشم کوهکن کان لاله گون آمد بر ...315شمارهٔ ۳۹۶: مگو چو لب بگشایی که خنده برشکر اس ...316شمارهٔ ۳۹۷: چون نهم سر در رهت یعنی که خاک پاس ...317شمارهٔ ۳۹۸: آن نازنین جوان را میل شکار جان بی ...318شمارهٔ ۳۹۹: بیا ای همچو گل رنگین تو را دامن ب ...319شمارهٔ ۴۰۰: بیا بر آستان خود ببین روی نیاز من 320شمارهٔ ۴۰۱: نیست جز اقرار عشق حاصل گفتار من 321شمارهٔ ۴۰۲: چین در جبین فکنده گذشتی به سوی من 322شمارهٔ ۴۰۳: بیا ای ساقی گلرخ می گلرنگ گردان ک ...323شمارهٔ ۴۰۴: تا کی از جان خود جدا بودن 324شمارهٔ ۴۰۵: ای ز لعل لب تو خون دل من 325شمارهٔ ۴۰۶: زنی بر دل ز مژگان زخم و داری ابرو ...326شمارهٔ ۴۰۷: مه ترکی زبان من نداند فارسی چندان 327شمارهٔ ۴۰۸: خواجه درمانده فرج است و گرفتار گل ...328شمارهٔ ۴۰۹: قسم به نون و قلم یعنی آن قد و ابر ...329شمارهٔ ۴۱۰: ساقیا خیز که چون داس زر آمد مه نو 330شمارهٔ ۴۱۱: آن تندخو که آمد خون ریختن فن او 331شمارهٔ ۴۱۲: تا نموده ست سر از طرف کله کاکل تو 332شمارهٔ ۴۱۳: خورشید و ماه را چه برابر کنم به ت ...333شمارهٔ ۴۱۴: فصل بهار شد بگشا چشم انتباه 334شمارهٔ ۴۱۵: ای ز سنبل خط تو برگل نقاب انداخته 335شمارهٔ ۴۱۶: شاهد گل باز زنگاری نقاب انداخته 336شمارهٔ ۴۱۷: بر طرف ماه زلف تو آمد شب سیاه 337شمارهٔ ۴۱۸: من که از سوز دل غمزده گشتم همه آه 338شمارهٔ ۴۱۹: ابروی تو هرکه دید ای ماه 339شمارهٔ ۴۲۰: با اشک خونین دور از تو ای ماه 340شمارهٔ ۴۲۱: واعظ خر است و انجمن وعظ خرگله 341شمارهٔ ۴۲۲: هست انجمن ما چمنی پر گل و لاله 342شمارهٔ ۴۲۳: ببین پیاله هزاران به روی دشت ز لا ...343شمارهٔ ۴۲۴: ز چشمم ریخت چندان آب کامد خون ز د ...344شمارهٔ ۴۲۵: بی لعل تو دل درون سینه 345شمارهٔ ۴۲۶: غزال من که لبش رو به سبزی آورده 346شمارهٔ ۴۲۷: وقت گل ترک می و جام که چه 347شمارهٔ ۴۲۸: گل را فراز شاخ بین در جلوه ناز آم ...348شمارهٔ ۴۲۹: چو حلقه دور افق بر من است تنگ شده 349شمارهٔ ۴۳۰: تا به چشم تو سرمه ره کرده 350شمارهٔ ۴۳۱: رخت را مه نخوانند اهل توجیه 351شمارهٔ ۴۳۲: ای به خوبی رخ تو از مه به 352شمارهٔ ۴۳۳: بتی که بود چو جانم به سینه جا کرد ...353شمارهٔ ۴۳۴: ای نامه ز خود به خود نوشته 354شمارهٔ ۴۳۵: سرو من بر رخ گل جعد سمن سای منه 355شمارهٔ ۴۳۶: ای مرا از آتش سودای تو جان سوخته 356شمارهٔ ۴۳۷: خوش آنکه بود ز تو خانه ام پریخانه 357شمارهٔ ۴۳۸: ای شکل قدت پیکری از سیم سارا ریخت ...358شمارهٔ ۴۳۹: ماییم ز مشرب مغانه 359شمارهٔ ۴۴۰: ای چو جان در دل من جا کرده 360شمارهٔ ۴۴۱: ای به بالا بلای جان همه 361شمارهٔ ۴۴۲: منم عاشق و بیدل و مبتلا 362شمارهٔ ۴۴۳: تا چو قدح با دل پر خون نیی 363شمارهٔ ۴۴۴: چون هوای باغ با این شکل موزون کرد ...364شمارهٔ ۴۴۵: چه سود ازآنکه کم از کبک خوشخرام ن ...365شمارهٔ ۴۴۶: خوی خود را کرده ای چون روی و نیکو ...366شمارهٔ ۴۴۷: انت شمس البقا و غیرک فی 367شمارهٔ ۴۴۸: بیا بیا که صدای درای و بانگ حدی 368شمارهٔ ۴۴۹: فداک امی یا غایة المنی و ابی 369شمارهٔ ۴۵۰: ماییم شسته زآب می دست از همه آلود ...370شمارهٔ ۴۵۱: تویی آن آفتاب عالم آرای 371شمارهٔ ۴۵۲: آمدی و آتشم به خانه زدی 372شمارهٔ ۴۵۳: بر اوج حسن چون خورشید فردی 373شمارهٔ ۴۵۴: چند باشم چشم بر در، گوش بر آواز پ ...374شمارهٔ ۴۵۵: خرم آن کس که برد پی به ره هیچ کسی 375شمارهٔ ۴۵۶: همی دهد خبر از گل نسیم صبحدمی 376شمارهٔ ۴۵۷: بتابی بر همه چون ماه و از من روی ...377شمارهٔ ۴۵۸: جهانی تازه شد از فیض تو ای ابر نو ...378شمارهٔ ۴۵۹: به هر که هست چو شیر و شکر درآمیزی 379شمارهٔ ۴۶۰: عشق تو منسوخ ساخت دفتر علامگی 380شمارهٔ ۴۶۱: بیا ای عشق پر غوغا که در هر جا فر ...381شمارهٔ ۴۶۲: گرفت خاطرت از عاشقان شیدایی 382شمارهٔ ۴۶۳: شب که رفتی ز برم مونس جان که شدی 383شمارهٔ ۴۶۴: بهر خدنگ آه از بیداد دلستانی 384شمارهٔ ۴۶۵: ای خواجه چه جویی ز شب قدر نشانی 385شمارهٔ ۴۶۶: برگل از سبزه خط غالیه بویی داری 386شمارهٔ ۴۶۷: در وقت گل ای بلبل فریاد بسی داری 387شمارهٔ ۴۶۸: روشن شبی که شمع شبستان من شوی 388شمارهٔ ۴۶۹: از هیچ نشان داده دهانی که تو داری 389شمارهٔ ۴۷۰: چون رخت بینم سر خویش از حیا پیش ا ...390شمارهٔ ۴۷۱: پریرم دیدی و نادیده کردی 391شمارهٔ ۴۷۲: گویی که منم یار تو ای جان و نباشی 392شمارهٔ ۴۷۳: دی آن چه شکل بود که از ره برآمدی 393شمارهٔ ۴۷۴: سبزخطا و گلرخا تازه بهار کیستی 394شمارهٔ ۴۷۵: زما همی گذری و به ما نمی نگری 395شمارهٔ ۴۷۶: دل مرا ز هزار آرزو بگردانی 396شمارهٔ ۴۷۷: ای کاش من برآن سر کو خاک بودمی 397شمارهٔ ۴۷۸: دیدمی دیدار آن دلدار دعنا کاشکی 398شمارهٔ ۴۷۹: ماییم و خاکساری و عجز وفتادگی 399شمارهٔ ۴۸۰: هیچ ازین مبتلا نمی پرسی 400شمارهٔ ۴۸۱: سوی بیمار خود ای جان جهان دیر آیی 401شمارهٔ ۴۸۲: مشک تر بر برگ گل سودی بلای جان شد ...402شمارهٔ ۴۸۳: چو گرد ماه خط مشکبو بگردانی 403شمارهٔ ۴۸۴: در کمندت به گرفتاری من نیست کسی 404شمارهٔ ۴۸۵: بپوش خط بناگوش نازنین کسی 405شمارهٔ ۴۸۶: بیمار تو شدم به عیادت نیامدی 406شمارهٔ ۴۸۷: نه بشر خوانمت ای دوست نه حور و نه ...407شمارهٔ ۴۸۸: ای ز غمهای تو با مردن برابر زندگی 408شمارهٔ ۴۸۹: ای که به شیرین سخنی نرخ شکر می شک ...409شمارهٔ ۴۹۰: ای سپهر از هجر یارم سوختی 410شمارهٔ ۴۹۱: دو ساعد تو که آیین هر دو هست یکی 411شمارهٔ ۴۹۲: ای از دو جام لعلت ما را تمام نیمی 412شمارهٔ ۴۹۳: دی جعد عنبر افشان برماه بسته بودی

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ