به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید
ابر تنک زند به زمین نرم نرم آب
نی گرد و نی گل است نه سایه نه آفتاب
در کوه جام لاله پر از شبنم سحر
در دشت فرش سبزه تر از رشحه سحاب
وقت است اگر پیاده به صحرا برون رویم
دست از عنان ندیده عنا، پای از رکاب
همره بریم رغم سفیهان شهر را
ز اسباب عیش هر چه شمارد خرد صواب
با چند یار پاک ضمیر لطیف طبع
صافی دل لطیفه شناس دقیقه یاب
آمیزگارتر به هم از شیر با شکر
پیوند جویتر به هم از نقل با شراب
نی تلخ رانده بر لب شیرینشان مزاح
نی چین فکنده در خم ابرویشان عتاب
ور دلبری لطیف نماید ز غیب روی
چون ماه بی نقاب و چو خورشید بی حجاب
گاهی به آن غمزه خونریز در جدل
گاهی به این لعل شکربار در خطاب
آن خود عطیه ایست که در فصلها سخن
نتوان ادای شکر وصولش به هیچ باب
جامی دهان ببند که سرد آید این نفس
اکنون که صبح شیب دمید از شب شباب
اینها همه سراب و تو بسیار تشنه ای
بگذر که تشنگی تو ننشاند این سراب
خود را فکن به قعر محیطی که موج آن
بحر دو کون را ننهد قدر یک حباب
شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.
کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.
توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.