کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چند به دل فرو خورم این تف سینه تاب را
    در ته دوزخ افکنم جان پر اضطراب را
    تافته عشق دوزخی ز اهل نصیحت اندرو
    بر من و دل گماشته سد ملک عذاب را
    شوق ، به تازیانه گر دست بدین نمط زند
    زود سبک عنان کند صبر گران رکاب را
    آنکه خدنگ نیمکش می‌خورم از تغافلش
    کاش تمام کش کند نیمکش عتاب را
    خیل خیال کیست این کز در چشمخانه‌ها
    می‌کشد اینچنین برون خلوتیان خواب را
    می‌جهد آهم از درون پاس جمال دار، هان
    صرصر ما نگون کند مشعل آفتاب را
    وحشی و اشک حسرت و تف هوای بادیه
    آب ز چشم تر بود ره سپر سراب را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha