کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نشانم پیش تیرش کاش تیرش بر نشان آید
    که پیشم از پی تیر خود آن ابرو کمان آید
    مگوییدش حدیث کوه درد من که می‌ترسم
    چو گویید این سخن ناگه برآن خاطر گران آید
    از آنم کس نمی‌پرسد که چون پرسد کسی حالم
    باو گویم غم دل آنقدر کز من به جان آید
    بیا ای باد خاکم بر سر هر رهگذر افکن
    که دامانش بگیرم هر کجا دامن کشان آید
    ز شوق او نرفتم سوی بستان ، بهر آن رفتم
    که شاید نخل من روزی به سوی بوستان آید
    تو دمساز رقیبانی چنین معلوم می‌گردد
    که چون خوانی مرا نام رقیبت بر زبان آید
    صبوحی کرده میمد، بسی خون کرده رفتارش
    بلی خونها شود جایی که مستی آنچنان آید
    مگو وحشی چرا از بزم او غمناک می‌آیی
    کسی کز بزم او بیرون رود چون شادمان آید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha