کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم
    به نزدیکش روم سد بار و باز از شرم برگردم
    من بد روز را آن بخت بیدار از کجا باشد
    که در کویش شبی چون پاسبانان تا سحر گردم
    دلم سد پاره گشت از خنجرش و ز شوق هر زخمی
    به خویش آیم دمی سد بار و از خود بیخبر گردم
    اگر جز کعبهٔ کوی تو باشد قبله گاه من
    الاهی ناامید از سجدهٔ آن خاک در گردم
    نه از سوز محبت بی نصیبم همچو پروانه
    که در هر انجمن گرد سر شمع دگر گردم
    به بزم عیش شبها تا سحر او را چه غم باشد
    که بر گرد درش زاری کنان شب تا سحر گردم
    به زخم خنجر بیداد او خو کرده‌ام وحشی
    نمی‌خواهم که یک دم دور از آن بیدادگر گردم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha