کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شوقیست غالب بر دلم ازنو، به دل جا کرده‌ای
    جانم گرفته در میان عشق هجوم آورده ای
    ای صید کش صیاد من تاب کمندت بازده
    تا چند دست و پا زند صید گلو افشرده‌ای
    ای عقل برچین این دکان از چار سوی عافیت
    کامد به بد مستی برون رطل پیایی خورده‌ای
    چون معدن الماس شد از عمزهٔ تو سینه‌ام
    رحمی که پهلو می‌نهد آنجا دل آزرده‌ای
    ای غیر ،دل داری تو هم اما دلت را نور کو
    در هر مزار افتاده است اینسان چراغ مرده‌ای
    گو مرغ آیی ره بتاب از ما سمندر مشربان
    یعنی به آتش در شدن ناید ز هر افسرده‌ای
    وحشی چه معنیها که تو کردی به این صورت عیان
    تا ره به این معنی برد کو پی به معنی برده‌ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha