کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    گهی از بزم بر می‌خیز و طرف بام جا می‌کن
    زکات بزم عشرت عشوه‌ای در کار ما می‌کن
    قصوری نیست در بیگانگی اما نه هر وقتی
    نگه را با نگه در وقت فرصت آشنا می‌کن
    نگه خوبست مستغنی زد اما آن نه در هر جا
    بود جایی که باید گفت چشمی بر قفا می‌کن
    چو داری غمزه را بگذار تا عالم زند بر هم
    نگه گو باش شرم آلود و اظهار حیا می‌کن
    تو زخم ناز بر جان میزن و می‌آزما بازو
    دهان پر تبسم گو علاج خونبها می‌کن
    سر و جانست در راهت نه آخر سنگ خاکست این
    به استغنات میرم گه نگاهی زیر پا می‌کن
    تغافل رطل پر کرده‌ست وحشی ظرف می‌باید
    نگاهی جانب این کاسهٔ مرد آزما می‌کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha