کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم
    به طبیب من که گوید که چه زار و ناتوانم
    به گمان این فکندم تن ناتوان به کویت
    که سگ تو بر سر آید به امید استخوانم
    اگر آنکه زهر باشد چو تو نوشخند بخشی
    به خدا که خوشتر آید ز حیات جاودانم
    ز غم تو می‌گریزم من ازین جهان و ترسم
    که همان بلای خاطر شود اندر آن جهانم
    نه قرار مانده وحشی ز غمش مرا نه طاقت
    اثری نماند از من اگر اینچنین بمانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha