به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

وحشی باقفی

وحشی باقفیغزل هاغزل ۲۶۳: کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم

710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم
زهر خند است این که پنداری تبسم می‌کنم
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال
اینچنین روزی که دیدم خویش را گم می‌کنم
با من آواره مردم تا به کشتن همرهند
من نمی‌دانم چه بی‌راهی به مردم می‌کنم
چهره پرخاکستر از گلخن برون خواهم دوید
هر چه خواهد کوهکن تا من تظلم می‌کنم
تکیه بر محراب دارد عابد و زاهد به زهد
وحشی دردی کشم من تکیه بر خم می‌کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1غزل ۲۶۲: تو زمن پرس قدر روز وصال 2غزل ۲۶۳: کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم 3غزل ۲۶۴: دل باز رست از تو ،ز بند زمانه هم 4غزل ۲۶۵: تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم 5غزل ۲۶۶: برزن ای دل دامن کوشش که کاری کرده‌ام 6غزل ۲۶۷: هر خون که تو دادی چو می ناب کشیدیم 7غزل ۲۶۸: سحر کجاست که فراش جلوگاه توام 8غزل ۲۶۹: ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم 9غزل ۲۷۰: عشق ما پرتو ندارد ما چراغ مرده‌ایم 10غزل ۲۷۱: من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می ...11غزل ۲۷۲: نیستیم از دوریت با داغ حرمان نیستیم 12غزل ۲۷۳: به آنکه بر سرلطفی مکش ز منت خویشم 13غزل ۲۷۴: شد وقت آن دیگر که من ترک شکیبایی کنم 14غزل ۲۷۵: این بس که تماشایی بستان تو باشم 15غزل ۲۷۶: بخت آن کو که کشم رخش و سوارش سازم 16غزل ۲۷۷: دو هفته رفت که ننواختی به نیم نگاهم 17غزل ۲۷۸: مبادا یارب آن روزی که من از چشم یار ...18غزل ۲۷۹: آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم 19غزل ۲۸۰: می‌توانم که لب از آب خضر تر نکنم 20غزل ۲۸۱: ما گل به پاسبان گلستان گذاشتیم 21غزل ۲۸۲: ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم 22غزل ۲۸۳: مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم 23غزل ۲۸۴: نفروخته خود را ز غمت باز خریدیم 24غزل ۲۸۵: چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گر ...25غزل ۲۸۶: در آغاز محبت گر وفا کردی چه می‌کردم 26غزل ۲۸۷: دارد که چون تو پادشهی بنده‌ات شوم 27غزل ۲۸۸: ز کوی آن پری دیوانه رفتم 28غزل ۲۸۹: خوشست آن مه به اغیار آزمودم 29غزل ۲۹۰: از آن تر شد به خون دیده دامانی که دا ...30غزل ۲۹۱: انجام حسن او شد پایان عشق من هم 31غزل ۲۹۲: دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم 32غزل ۲۹۳: از تندی خوی تو گهی یاد نکردم 33غزل ۲۹۴: ز کمال ناتوانی به لب آمدست جانم 34غزل ۲۹۵: همخواب رقیبانی و من تاب ندارم 35غزل ۲۹۶: منفعل گشت بسی دوش چو مستش دیدم 36غزل ۲۹۷: چون طفل اشک پرده در راز نیستم 37غزل ۲۹۸: در آن مجلس که او را همدم اغیار می‌دی ...38غزل ۲۹۹: دلی و طاقت سد آه آتشین دارم 39غزل ۳۰۰: در راه عشق با دل شیدا فتاده‌ایم 40غزل ۳۰۱: از بهر چه در مجلس جانانه نباشم 41غزل ۳۰۲: جان رفت و ما به آرزوی دل نمی رسیم 42غزل ۳۰۳: برو که با دل پر درد و روی زرد بیایم 43غزل ۳۰۴: مدتی شد کز گلستانی جدا افتاده‌ام 44غزل ۳۰۵: صبرم نماند و نیست دگر تاب فرقتم 45غزل ۳۰۶: کی بود کز تو جان فکاری نداشتم 46غزل ۳۰۷: آتش به جگر زان رخ افروخته دارم 47غزل ۳۰۸: چها با جان خود دور از رخ جانان خود ک ...48غزل ۳۰۹: دیریست که رندانه شرابی نکشیدیم 49غزل ۳۱۰: جانا چه واقعست بگو تا چه کرده‌ایم 50غزل ۳۱۱: من که چون شمع از تف دل جانگدازی می‌ک ...51غزل ۳۱۲: گو جان ستان از من که من تن در بلای ا ...52غزل ۳۱۳: سد دشنه بر دل می‌خورم و ز خویش پنهان ...53غزل ۳۱۴: آورده اقبالم دگر تا سجدهٔ این در کنم 54غزل ۳۱۵: کاری مکن که رخصت آه سحر دهم 55غزل ۳۱۶: ما اجنبی ز قاعدهٔ کار عالمیم 56غزل ۳۱۷: به من از تو مهر خواهم نه تو بگذری ز ...57غزل ۳۱۸: دل پر حسرت از کوی تو برگردیدم و رفتم 58غزل ۳۱۹: یک همدم و همنفس ندارم 59غزل ۳۲۰: چو دیدم خوار خود را از در آن بیوفا ر ...60غزل ۳۲۱: در بزم وصل اگر چه همین در میان منم 61غزل ۳۲۲: به دل دیرین بنایی بود کندم 62غزل ۳۲۳: به استغنات میرم سرو استغنا بلند من 63غزل ۳۲۴: آمد آمد حسن در رخش غرور انگیختن 64غزل ۳۲۵: هست هنوز ماه من چشم و چراغ دیگران 65غزل ۳۲۶: من اگر این بار رفتم ، رفتم آزارم مکن 66غزل ۳۲۷: ای قامت تو جلوه ده شیوه‌های حسن 67غزل ۳۲۸: مکن مکن لب مارا به شکوه باز مکن 68غزل ۳۲۹: رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من 69غزل ۳۳۰: مرا با خار غم بگذار و گشت باغ و گلشن ...70غزل ۳۳۱: اینچنین گر جانب اغیار خواهی داشتن 71غزل ۳۳۲: شد صرف عمرم در وفا بیداد جانان همچنا ...72غزل ۳۳۳: تغافلها زد اما شد نگاهی عذر خواه من 73غزل ۳۳۴: چه کم می‌گردد از حشمت بلاگردان نازم ...74غزل ۳۳۵: پیش تو بسی از همه کس خوارترم من 75غزل ۳۳۶: آمدم سر تا قدم در بند سودا همچنان 76غزل ۳۳۷: ای اجل از قید زندان غمم آزاد کن 77غزل ۳۳۸: نوبهار آمد ولی بی‌دوستان در بوستان 78غزل ۳۳۹: فراغت بایدت جا در سر کوی قناعت کن 79غزل ۳۴۰: ما را میازار اینهمه چندین جفا بر ما ...80غزل ۳۴۱: زینسان که تند می‌گذرد خوشخرام من 81غزل ۳۴۲: به دست آور بتی جان بخش و عیش جاودانی ...82غزل ۳۴۳: گهی از بزم بر می‌خیز و طرف بام جا می ...83غزل ۳۴۴: می‌یابم از خود حسرتی باز از فراق کیس ...84غزل ۳۴۵: ز کویت رخت بربستم نگاهی زاد راهم کن 85غزل ۳۴۶: ای که دل بردی ز دلدار من آزارش مکن 86غزل ۳۴۷: تو پاک دامن نوگلی من بلبل نالان تو 87غزل ۳۴۸: دلا عزم سفر دارم از آن در گفتم آگه ش ...88غزل ۳۴۹: آمده نو به شحنگی در دلم آرزوی تو 89غزل ۳۵۰: یک بار نباشد که نیازرده‌ام از تو 90غزل ۳۵۱: ترسم جنون غالب شود طغیان کند سودای ت ...91غزل ۳۵۲: گر چه کردم ذوقها از آشناییهای او 92غزل ۳۵۳: میان مردمانم خوار کردی عزت من کو 93غزل ۳۵۴: دل از عشق کهن بگرفت از نو دلستانی کو 94غزل ۳۵۵: شد بی‌حساب کشور جانها خراب از او 95غزل ۳۵۶: سد خانهٔ دین سوخت به هر رهگذر از تو 96غزل ۳۵۷: می‌روم نزدیک و حال خویش می‌گویم به ا ...97غزل ۳۵۸: منفعل دل خودم چند کشد جفای تو 98غزل ۳۵۹: آتشی خواهم دل افسرده را بریان در او 99غزل ۳۶۰: با مدعی به صلح بدل گشت جنگ تو 100غزل ۳۶۱: تند سویم به غضب دید که برخیز و برو 101غزل ۳۶۲: خوشا در پای او مردن خدایا بخت آنم ده 102غزل ۳۶۳: گرفته رنگ ز خون دلم چو لاله پیاله 103غزل ۳۶۴: هجر خدایا بس است زود وصالی بده 104غزل ۳۶۵: صاف طرب آماده کن ترتیب عشرتخانه ده 105غزل ۳۶۶: لاله‌اش از سیلیت نیلوفری شد آه آه 106غزل ۳۶۷: گذشتم از درت بر خاک سد جا چشم تر مان ...107غزل ۳۶۸: ناوکت بر سینهٔ این ناتوان آمد همه 108غزل ۳۶۹: بر آن سرم که نیاسایم از مشقت راه 109غزل ۳۷۰: در این فکرم که خواهی ماند با من مهرب ...110غزل ۳۷۱: قلب سپه ماست به یک حمله شکسته 111غزل ۳۷۲: آخر ای بیگانه خو ناآشنایی اینهمه 112غزل ۳۷۳: سوی بزمت نگذرم از بس که خوارم کرده‌ا ...113غزل ۳۷۴: شوقیست غالب بر دلم ازنو، به دل جا کر ...114غزل ۳۷۵: خواهد دگر به دامگهی بال بسته ای 115غزل ۳۷۶: مردمی فرموده جا در چشم گریان کرده‌ای 116غزل ۳۷۷: سبوی باده‌ای گویا به هر پیمانه‌ای خو ...117غزل ۳۷۸: من اندوهگین را قصد جان کردی ، نکو کر ...118غزل ۳۷۹: چه فروشدی به کلفت چه شدت چه حال داری 119غزل ۳۸۰: جایی روم که جنس وفا را خرد کسی 120غزل ۳۸۱: چه شود گرم نوازی به عنایت خطابی 121غزل ۳۸۲: چون کوه غم تاب آورد جسمی بدین فرسودگ ...122غزل ۳۸۳: گر طی کنم طریق ادب را چه می‌کنی 123غزل ۳۸۴: چه خوش بودی دلا گر روی او هرگز نمی‌د ...124غزل ۳۸۵: چه دیدی ای که هرگز بد نبینی 125غزل ۳۸۶: آتشی در جان ما افروختی 126غزل ۳۸۷: من و از دور تماشای گلستان کسی 127غزل ۳۸۸: ای از گل عذرات هر مرغ را نوایی 128غزل ۳۸۹: مرا زد راه عشق خردسالی 129غزل ۳۹۰: خوش است چشم به چشم تو و نگاه نهانی 130غزل ۳۹۱: کردم از سجدهٔ راه تو جبین آرایی 131غزل ۳۹۲: چو پیش نقش شیرین کوهکن عرض بلا کردی 132غزل ۳۹۳: ای جوان ترک وش میر کدامین لشکری 133غزل ۳۹۴: از برای خاطر اغیار خوارم می‌کنی 134غزل ۳۹۵: بکش زارم چه دایم حرف از آزار می‌گویی 135غزل ۳۹۶: ای آنکه عرض حال من زار کرده‌ای 136غزل ۳۹۷: ای مرغ سحر حسرت بستان که داری

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ