کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم
    ننشینم به رهش بر سر کویش نروم
    هست خوش مصلحتی لیک دریغا کو تاب
    که یک امروز به نظارهٔ رویش نروم
    آرزو نام یکی سلسله جنبانم هست
    خود به خود من به شکن گیری مویش نروم
    سد صلا می‌زند آن چشم و به این جرأت شوق
    بر در وصل ز اندیشهٔ خویش نروم
    گر توان خواند فسونی که در آیند به دل
    هرگز از پیش دل عربده جویش نروم
    ساقی ما ز می خاص به بزم آورده است
    نیست معلوم که از دست سبویش نروم
    وحشی این عشق بد افتاد عجب گر آخر
    در سر حسرت رخسار نکویش نروم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha