کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید
    خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
    بیهده ابرش نتاخت اینطرف آن ترک مست
    تیغ به دست اینچنین از پی کاری رسید
    رخش دوانی ز پیش، اشک فشانی ز پی
    تند سواری گذشت ، غاشیه داری رسید
    داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را
    سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید
    وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ
    غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha