کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    مستغنی است از همه عالم گدای عشق
    ما و گدایی در دولتسرای عشق
    عشق و اساس عشق نهادند بر دوام
    یعنی خلل پذیر نگردد بنای عشق
    آنها که نام آب بقا وضع کرده‌اند
    گفتند نکته‌ای ز دوام و بقای عشق
    گو خاک تیره زر کن و سنگ سیاه سیم
    آنکس که یافت آگهی از کیمیای عشق
    پروانه محو کرد در آتش وجود خویش
    یعنی که اتحاد بود انتهای عشق
    اینرا کشد به وادی و آنرا برد به کوه
    زینها بسی‌ست تا چه بود اقتضای عشق
    وحشی هزار ساله ره از یار سوی یار
    یک گام بیش نیست ولیکن به پای عشق

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha