کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    منع مهر غیر نتوان کرد یار خویش را
    هر که باشد، دوست دارد دوستار خویش را
    هر نگاهی از پی کاریست بر حال کسی
    عشق می‌داند نکو آداب کار خویش را
    غیر گو از من قیاس کار کن این عشق چیست
    می‌کند بیچاره ضایع روزگار خویش را
    صید ناوک خورده خواهد جست، ما خود بسملیم
    ای شکار افکن بتاز از پی شکار خویش را
    با تو اخلاصم دگر شد بسکه دیدم نقض عهد
    من که در آتش نگردانم عیار خویش را
    بادهٔ این شیشه بیش از ساغر اغیار نیست
    بشکنیم از جای دیگر ما خمار خویش را
    کار رفت از دست ،وحشی پای بستی کن ز صبر
    این بنای طاقت نااستوار خویش را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha