کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هر دلی کز عشق جان شعله اندوزش نبود
    گر سراپا آتش سوزنده شد سوزش نبود
    عشق را آماده بود اسباب و جان مستعد
    کار چون افتاد با دل بخت فیروزش نبود
    خرمن من بود و خرمن سوز شوخی بود نیز
    گرمی خاصی که باشد شعله افروزش نبود
    در کمان ناز آن تیری که من می‌خواستم
    بود پر ، کش لیک پیکان جگر دوزش نبود
    طاقت آوردیم چندین سال ازو بیگانگی
    آشنایی شد ضرورت تاب یک روزش نبود
    آنکه سد مرغ است در دامش اگر وحشی رمد
    گو تصور کن که یک مرغ نو آموزش نبود

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha