کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    آنکس که دامن از پی کین تو بر زند
    بر پای نخل زندگی خود تبر زند
    گر کوه خصمی تو کند انتقام تو
    آن تیغ را به دست خودش بر کمر زند
    از لشکر توجه تو کمترین سوار
    تازد برون و یکتنه بر سد حشر زند
    قهر تو چون بلند کند گوشهٔ کمان
    هر تیر را که قصد کند بر جگر زند
    شکر خدا که خصم ترا بر جگر نشست
    آن تیرها که خواست ترا بر سپر زند
    مرغی کز آشیانهٔ خصم تو بر پرید
    الا به خون خود نتواند که پرزند
    تودر گلو فشاری خصمی و جان او
    در بند فرجه‌ایست که از تن به در زند
    مطرب به بزم خواند عدویت چه غافلست
    گو کس روانه کن که در نوحه گر زند
    در راه سیر کوکب اقبال تو سپهر
    در دیدهٔ ستارهٔ بد نیشتر زند
    فتحی نموده‌ای دگر از نو که بر فلک
    اقبال طبل نصرت و کوس ظفر زند
    وحشی کجاست منکر او تا چو دیگران
    خود را به تیغ قهر قضا و قدر زند

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha