کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
    در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
    دود آتشکده از کلبه عاشق خیزد
    گر به کاشانهٔ خود آتش موسا ببرد
    میجهد برق جمالی که دهد اجر فراق
    کیست تا مژده به یعقوب و زلیخا ببرد
    عشق چون بر سر کس حملهٔ بیداد آرد
    اولش قوت بگریختن از پا ببرد
    هرکرا بر در نازک بدنان خواند عشق
    دل و جانی که بود ز آهن وخارا ببرد
    آنکه سود سر بازار محبت خواهد
    باید آنجا همهٔ سرمایهٔ سودا ببرد
    در برو باز زنم بی رخ او رضوان را
    گر به گلزار بهشتم به تماشا ببرد
    ندهد طوف صنمخانه به سد حج قبول
    شیخ صنعان که دلش را بت ترسا ببرد
    با چنین درد که وحشی به دعا می‌طلبد
    بایدش کشت اگر نام مداوا ببرد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha